رفتن به محتوای اصلی

لزوم تدوین قواعد فقه اللغة

 

این‌ها ذوقیاتی است که اگر جمع شد، حتی اگر یکی-دو موردش، به هم وصل شود، می‌بینید کلیدی است برای لغات دیگر. چند بار دیگر عرض کرده­ام که گمان من این است که یکی از بهترین گزینه‌ها برای اعمال هوش مصنوعی که مخالفی هم پیدا نمی‌کند، همین فقه اللغه است و حوزه هم باید روی این مساله سرمایه‌گذاری کند. حالا در فقه خواهند گفت: چرا می‌خواهید در فقه هوش مصنوعی بیاورید؟! اجتهاد درست نیست و … . مخالف و موافق در فقه پر رنگ است. خیلی خُب!، ولی هوش مصنوعی در فقه اللغة گمان نمی‌کنم یک نفر مخالف باشد. اگر هست، به من بگویید. خُب، این دیگر مخالفی ندارد. این هوشی است که می‌تواند کارهایی را سریع‌تر و حساب شده­تر انجام بدهد؛ علی ایّ حال، انسان محدود است؛ یک چیزهایی دارد که قوی‌تر از جهات انسان است. اگر حوزه سرمایه‌گذاری کند و هوش مصنوعی را در فقه اللغة و اشتقاق کبیر و اکبر به کار بگیرند، فوائد خیلی خوبی دارد. یعنی همین چیزهایی که ما به ‌عنوان ذوقی می‌گوییم، او بعداً با فاصله­ی کوتاهی، بین میلیون­ها مورد استعمالات و …، می‌تواند شواهدی را پیدا کند و به هم مرتبط کند. اما این برای ما، ممکن نیست. لذا به گمانم یکی از مواردی‌که محک خوبی است، مثال خوبی است و تجربه­ی خوبی است، فقه اللغة است.

در فقه اللغة، صد سال و بیش از صد سال، دانشگاه‌های عربی از حوزه­ی ما، جلوتر هستند. من این را مکرر گفته‌ام. این مایه­ی تأسف است. اگر الآن بخواهیم در حوزه­ی فقه اللغة کار کنیم، مجبور هستیم از صد سالی که آن‌ها کار کرده‌اند، استفاده کنیم. البته صد سال اخیر را می‌گویم، قبلش که جای خودش است. من فقط صد سال اخیر را می‌گویم. شما ببینید در میان آنان، چند کتاب نوشته شده است.

علی ایّ حال، ماده­ی «سلم»، به این صورت است. یعنی لغتی است که «س» و «ل» و «م» دارد. این خصوصیات را در بردارد.

شاگرد: یک وقت وارد این بحث می‌شوید تا یک چیزی را سر برسانید، یک وقتی هم مطلبی را می‌گویید که راه‌گشا برای موارد مشابه است. لطفا هر چه در ذهن­تان از این‌طور موارد هست، بفرمایید.

استاد: نه این‌که این‌طور ذوقیات را انسان نگوید.

شاگرد: تجربه­ی شخصی بنده است که هر چه گفته­اید و به دنبالش رفتیم، پشت سرش مطالب دیگری روشن شده است.

استاد: مهم‌تر این است که [این موارد] در روایات معصومین علیه‌السلام وجود دارد. دیده­اید می‌گویند گرا می‌دهند؟! در کلمات­شان به این‌ها گرا داده شده است. قبلاً هم عرض کرده­ام. وارد آن نمی‌شوم. پشت کتاب توحید صدوق روایاتی که راجع به همین لغت می‌شود، ردیف کرده‌ام. چهل مورد شماره گذاشته‌ام. چهل مورد، روایاتی هست که ذهن را برای مباحث لغت تحریک می‌کند. فکر در لغت و امثال آن. اگر دنبالش برویم، می‌بینیم شوخی نیست. حضرت علیه السلام بفرمایند: اگر امکان تعلیم برای من فراهم شود، من تمام دین و شرائع و اسلام را فقط از کلمه­ی مبارکه­ی «صمد»، نشر می‌دهم. فی الجمله آن را توضیح داده‌اند. «الف و لام و …»، این‌که چرا «ل»، در صوت مخفی می‌شود و صاد چیست و … . در توحید صدوق هست. وقتی امام معصوم علیه السلام، از «صمد» و حروفش شروع می‌کنند … . منظور این‌که، حرف درستی است ولی فعلاً در زمان ما این علم، هنوز آن رشد حد نصاب خودش را ندارد. وقتی کلاسیک شدن یک علم به حد نصاب رشدش نرسیده است، مدام مشتمل بر ذوقیات می‌شود. ذوقیاتی که بافتنی است. بخشی از آن‌ها گاهی درست در می‌آید و گاهی بخش دیگرش بافتنی‌هایی است که وقت می‌گیرد. به این خاطر عرض می‌کنم.