فوقیت مقام نورانی اهلالبیت علیهم السلام از اسفار اربعة
استاد: در مقام وحدت در کثرت به این صورت است. یعنی یک واحد است که در دل این واحد کثرات است. اما نه به نحو کثرت، به نحو سذاجت، به نحو بساطت، به نحو اندماج است. هر چه تعبیر دارد. اما این منافاتی ندارد … .
شاگرد 2: طبق سفر اول پیامبر صلّی اللّه علیه و آله، به تجلی ذاتی میرسند و سفر تمام میشود. ولی آقایان میگویند سفر دوم نهایت ندارد و این غیر از بحث بسط سفرهی فیض است. خود پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در سفر دوم، تا بینهایت در اسماء، سیر میکند. بنابراین دو مرحله میشود، یکی بسط سفرهی فیض است که تمام نمیشود به کمالات اضافه میشود، یکی هم سفر دوم است که واقعاً به کمالات اضافه میشود که مخصوص خود پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است.
استاد: ببینید دقیقاً سیر من الحق فی الحق یا الی الحق که میفرمایید، غیر از مقام نورانیت است. الآن یک سالکی را در نظر گرفتهایم که «من الخلق الی الحق» رفته است. آنجا دوباره دارد سیر میکند. اینها اعیان ثابته مقامات دون هر پیامبر و امامی است. مقام نورانیت که جمع همهی اینها است، دارد کل این چهار سیر را مدیریت میکند. یعنی حتی سفر رابع را که بر میگردد و جمع الجمع برایش صورت میگیرد، مدیر اصلی همهی اینها، به مقام نورانیت، بر میگردد. نباید اینها مخلوط شود. وقتی شما سالک را در نظر میگیرید، یعنی از آن مقام بیرون آمدهاید و دارید ظهور یک شأنی از آنکه در عالم ناسوت هبوط کرده و دارد از عالم ظلمت و حجاب بهسوی نور سیر میکند و بعداً در نور علی نور میرود، همهی اینها را اگر جمع کنید، تازه یکی از شئونات مقام اصلی نورانیت میشود و لذا امیرالمؤمنین علی علیه السلام، نسبت به هبوط جسمانی و مادی که همهی مردم میدیدند، با جایی که به تعبیر استاد در درس اسفار روی منبر نشستهاند، اما در مقامی هستند که میگویند: «انا نور، انا آدم الاول». سالکی که از اینجا میخواهد سیر کند که نمیتواند، بگوید: «انا آدم». آدم هم یکی از شئونات است. آنجا که «انا آدم» میگوید، آنجا مقام سریان خودش را در همهی اینها دارد که آبشخورش از آنجا است.
شاگرد: مقام جمعی تمام اسفار اربعة را میفرمایید؟
استاد: بله؛ همهی اینها برای همهی مرسلین است. برای همهی آنها، اینها به آن بر میگردد. لذا عرض کردم تا زمانیکه درست تصور نکردهایم، عجله نکنیم. تصور آن بسیار مهم است.