رفتن به محتوای اصلی

معنای ثنای جمیل در ماده‌ی «صلات» در کتاب التحقیق

 

در شرح صفحه­ی هفتاد و سوم بودیم. در این جمله از خطبه­ی مبارکه بودیم که فرمودند:

«وبالشهادتين يدخلون الجنة ، وبالصلاة ينالون الرحمة ، فأكثروا من الصلاة على نبيكم وآله ، إن اللّه وملائكته يصلون على النبي يا أيها الذين آمنوا صلوا عليه وسلموا تسليما. أيها الناس إنه لا شرف أعلى من الإسلام»[1].

همه­ی فقره­ها به هم کمال ارتباط را دارند. در جلسه­ی گذشته دو-سه کلمه صحبت شد. بنده فراموش کرده بودم که چه عرض کرده بودم و لکن الحمدللّه با مرور چند لحظه‌ای یادم آمد که چه بحثی کرده بودیم.

در جلسه­ی قبل از فرمایشی که مرحوم آقای مصطفوی در کلمه­ی «صلات» داشتند، صحبت کردیم:

«فهذه المادة قد أكملت في العربية مستعملة في العبادة المخصوصة. و أما الأصل الواحد الاستقلالي في العربية في هذه المادة: هو الثناء الجميل المطلق الشامل للتحية و غيرها.

«إن اللّه و ملائكته يصلون على النبي يا أيها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما»

«هو الذي يصلي عليكم و ملائكته ليخرجكم من الظلمات إلى النور»

«خذ من أموالهم صدقة تطهرهم و تزكيهم بها و صلّ عليهم إنّ صلاتك سكن لهم»‏

«أولئك عليهم صلوات من ربّهم و رحمة»

«كل قد علم صلاته و تسبيحه و اللّه عليم بما يفعلون»‏

«و من الأعراب .... و يتخذ ما ينفق قربات عند اللّه و صلوات الرسول ألا إنّها قربة لهم»‏

فينبغي أن يذكر هنا بعض ما يوضح و يبين المراد: 1- يدل بعض ما في هذه الآيات الكريمة على أن الحقيقة في هذه المادة ليست بعبادة أو استغفار-. هو الذي يصلي عليكم‏،. أولئك عليهم صلوات من ربهم‏- فان العبادة أو الاستغفار لا يناسبه تعالى. و أيضا ليست برحمة و لا تسبيح - و ملائكته يصلون‏، ... يصلّي عليكم و ملائكته‏ - فانّ الرحمة أو التسبيح من الملائكة على الناس غير مناسب، مضافا الى ذكرهما في رديف الصلاة- صلوات من ربهم و رحمة، ... صلاته و تسبيحه»[2].

 در جلد ششم فرموده بودند که اولاً اصل ماده­ی «صلو» و «صلی» در لغت دیگری آمده است ولی در زبان عربی هم اصلی دارد. فرمودند: «فهذه المادة قد اکملت فی العربیة»؛ «صلو» و «صلی» در زبان عبری، آرامی و … ریشه‌ای داشته است، ولی به‌صورت متوحد در زبان عربی تکمیل شده است. چون این‌ها را قبلا خوانده­ایم، الان تنها اشاره می‌کنم. بعد فرمودند: «ینبغی ان یذکر هنا بعض ما یوضح و یبین المراد». اول گفتند: خیالتان راحت باشد که «صلات» به‌معنای استغفار و رحمت نیست. فرمودند: «یدل بعض ما فی هذه الآیات الکریمة علی انّ الحقیقة فی هذة المادة لیست بعبادة او استغفار»؛ صلات به‌معنای عبادت نیست. بعد هم آیاتش را آورده‌اند. «هو الذي يصلّي عليكم و ملائكته ليخرجكم من الظلمات إلى النور»؛ این یعنی عبادت می‌کند؟! «أولئك عليهم صلوات من ربّهم و رحمة». «فانّ العبادة و الاستغفار لایناسبه تعالی»؛ خداوند چطور عبادت می‌کند؟! چطور استغفار می‌کند؟!

«و ایضا لیست برحمة و لا تسبیح»؛ به‌معنای رحمت و تسبیح هم نیست. چرا؟؛ «إنّ اللّه وملائكته يصلون…، فانّ الرحمة او التسبیح من الملائکة علی الناس غیر مناسب، مضافا الی ذکرهما فی ردیف الصلاة»؛ «صلوات من ربهم و رحمة»؛ خود رحمت که تکرار شده است، معلوم می‌شود معنایش فرق می‌کند. «كل قد علم صلاته و تسبيحه»؛ این­جا عطف توضیحی که نیست. اصل در عطف، غیر توضیحی است. لذا تأسیسی است. اساس اصل در عطف، تأسیس است، نه توضیح. وقتی اصل تأسیس باشد، دو معنا دارد. لذا می‌فرمایند: «قلنا انّ الاصل فی المادة»؛ همانی که در عربی تکمیل شده است «هو الثناء الجمیل».


[1]. شیخ صدوق، التّوحيد ج ۱، ص ۷۳.

[2]. علامه­ی مصطفوی، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج ‏۶، ص ۲۷۳.