رفتن به محتوای اصلی

انس با روایات اهل البیت علیهم‌السلام و حل مسأله‌ی جبر و اختیار

 

 از چیزهایی که من مثال می‌زدم، جبر و اختیار بود. کسی که روایات معصومین علیهم السلام را می‌خواند، می‌بیند در جبر و اختیار مشکلی ندارد. می‌گویند: تو نفهمیدی. مدام در اشکالات آن‌ها [دیگران] دقت می‌کند، می‌بیند که به زور می‌گویند مشکل داریم. خُب، همه مشکل دارند که! باشد، داشته باشند. می‌توانیم به زور بگوییم ما هم مشکل داریم؟! به ذهن خودم تحمیل کنم که مشکل داریم؟! چه کسی این را می‌گوید؟ کسی که در خانهی اهل‌بیت علیهم السلام است به مقصود رسیده است. خُب، وقتی دیگران مشکل دارند حرف آشیخ جعفر کاشف الغطاء می‌شود. جوابشان را دادهاند. باید این را قدر بدانیم.

در موطن قابلیت صحبت می‌کردیم. حضرت علیه السلام در اینجا چه می‌فرمایند؟ «بتجهیره الجواهر عرف أن لا جوهر له»، «حیّث الحیث»،‌ «قبّل القبل». ببینید چه چیزهایی می‌گویند؟ محال است که با ضوابط کلاسی بتوانیم این‌ها را توضیح بدهیم. اولین قدمش این است که بگوییم ذاتیِ شیء، معلل نیست. ذاتی شیء که برای خودش است. چطور می‌شود؟ تمام شد. ذاتی شیء اصلاً نیازی به جعل و خلق ندارد. کلاس همین‌جا ایستاد! «تجهیره الجواهر» یعنی چه؟ می‌گویند تجهیر هم به‌معنای ایجاد است. فوری تاویل می‌کنند. خُب، می‌گفتند: «بایجاده الجواهر». چرا حضرت علیه السلام فرمودند: «بتجهیره الجواهر»؟! این‌ها است که تفاوت مبانی را روشن می‌کند.

علی أی حال، این بحث‌ها مطرح است. سؤالات خوبی هم هست. تمامش حل می‌شود. مقصود من این بود که برای حل این‌ها راه دوری نرویم. بدانیم باید چه کار کنیم و چه چیزی را مطالعه کنیم. اگر راه دور نرفتیم و أنسمان را به همین کلماتی که مبیّن حقایق اسماء هستند، بگذاریم، حرف می‌زنند و سریع ما را به نفس الامر می‌رسانند. اگر انسمان را زیاد کنیم، ان شاء اللّه می‌بینیم همهی سؤالات حل می‌شود.

شاگرد: خیلی طول می‌کشد …!

استاد: من الآن حساب ایشان را توضیح می‌دهم. ایشان می‌گویند من که انس گفتم، یعنی توحید را در اینجا باز کنیم و مباحثه کنیم. آن را ببندیم و هفتهی دیگر دوباره باز کنیم! این انس است.

شاگرد ٢: این‌که کلمات معصومین علیهم السلام را می‌فرمایید، تجربهی خودم است؛ کسی از امام رضا علیه‌السلام از جبر و اختیار سؤال کرد، حضرت علیه السلام فرمودند: یک کلمه به تو می‌گویم و راحتت می‌کنم. جبر و اختیار این است که کاری که انجام می‌دهی اگر کار خوبی است، تشخیص بدهی به توفیق الهی است و به ارادهی خودت کردی. وقتی هم که معصیت می‌کنی، بدانی خارج از قدرت خدا نیست. اگر خدا بخواهد جلوی آن را می‌گیرد. هر کسی از من در مورد جبر و اختیار سؤال می‌پرسد با همین روایت به آن‌ها جواب می‌دهم و تمام می‌شود.

استاد: بله؛ جواب های معصومین علیهم السلام هم کلاس، کلاس است. هر کسی به یک جوابی قانع می‌شود و تمام می‌شود. شبهه برای او رفع می‌شود. کسی که دچار شبهات شده است، باید شبهاتی رفع شود.

شاگرد: این جواب اقناعی بود؟

استاد: باید سر جای خودش به آن برسیم. گاهی می‌بینید این جواب باید فلان اشکال را جواب بدهد. اشکالات معلوم است. وقتی مآلاً اشکالات حل شد، می‌بینیم برای همهاش خوب است. این مهم است. یعنی منطوق این روایت ممکن است جواب این اشکال نباشد، ولی بعد از این‌که از سایر روایات به اشکال جواب دادیم، می‌بینیم که منطوق این هم با آن موافق است. غیر از این است که منطوق موافق است اما غیر مجیب است؛ الآن از اشکال جواب نمی‌دهد، اما موافق است.

از چیزهایی که حاج آقا چند بار می‌فرمودند، این بود: می‌گفتند در نجف علمایی را دیدیم که روایتی خوانده نمی‌شود، مگر این‌که دیده بود! [مگر این مساله] شوخی است؟! بحارالانوار، وافی و این همه کتب! بگویند نبود روایتی که خوانده شود، مگر این‌که او آن را دیده بود!!

شاگرد: برای «خارج» وجوه دیگری هم می‌خواهید بگویید؟

استاد: خیر؛ الآن دیگر وجهی در ذهنم نیست. الآن می‌خواهم فرق «ثاقب» و «ناقب» را بگویم.