بررسی احتمال سوم در معنای «کلیة الاجناس» به قرینهی مقابلاتش
ببینید چهار جمله است. کلی یعنی مقابل سه واژهای که در سه جمله بعدی آمده است. «مستشهد بکلیة الاجناس علی ربوبیته»؛ الاشیاء تعرف بمقابلاتها. مقابل کلی چیست؟ مقابلش این است که در ادامه میگوید. اجناس یک «کلیة» دارند و مستشهد خدای متعال اند. «بکلیة الاجناس علی ربوبیته». اگر «کلیة» دارند، دیگر چه دارند؟ «و بعجزها علی قدرته»؛ عجز هم دارند. «و بفطورها علی قدمته»؛ فطور هم دارند. «و بزوالها علی بقائه»؛ زوال هم دارند. پس اجناس، «کلیة» دارند، عجز دارند، فطور دارند و زوال هم دارند. این یک جور معنا کردن است. چهار جمله را با هم در نظر بگیرید، کلیة چیزی است که «تعرف بمقابلها». امام علیهالسلام در این بیانی که اگر منظور امام است – ما احتمالاً مباحثه میکنیم - به وسیله این سه واژه، «کلیة» معنا میشود. خُب، آن سه تا مبهم است؟؛ خیر. معنای آن سه تا روشن است. وقتی معنای آن سه تا روشن شد، بینیم معنای کلیة هم روشن میشود یا خیر.
«عجز الاجناس علی قدرته»؛ اجناس عاجز هستند. خدای متعال به عجز اجناس بر قدرت خودش استشهاد میکند. حالا فعلاً «عجز» توضیح بیشتری نیاز دارد. باید در مجموعه به آن نگاه کنیم. بعد میفرمایند: «بفطورها»؛ اجناس یک فطور دارند. فطور، حدوث است. «فطر ای خلق». البته گاهی میگویند که فطور بهمعنای شکافتن است، قبلاً عرض کردم که به گمانم اصل معنای «فطر» شکافتن نیست، بلکه شکفتن است. علی أیّ حال، «فطور» خلقت است. حدوث است. حدوثی به انواع حدوثهایی که ممکن است. به نحو شکوفایی باشد یا به نحو شقّ العدم باشد. کتم عدم، شِق بردارد و این موجود شود. از کتم عدم به عرصهی وجود بیاید. پس اجناس، حدوث دارند. بعد چه دارند؟ زوال دارند. پس اجناس عجز دارند، فطور دارند و زوال دارند.
بدون نظر