رفتن به محتوای اصلی

مقام علمی و معنوی حاج شیخ غلام‌رضای فقیه خراسانی یزدی

 

یکی از شاگردان مرحوم حاج شیخ غلامرضای خراسانی - فقیه یزدی - می‌فرمودند. ایشان از علمای خیلی بزرگی بودند. مکرر اسم ایشان را می‌برم؛ نظیر این علماء واقعاً کم است. رحمة الله علیه! من از خود شاگرد ایشان شنیدم. می‌فرمودند: حاج شیخ می‌فرمودند: کلماتم را باید خودم بگویم. این معنا دارد. کلمات حاج شیخ را باید حاج شیخ بگوید. یعنی می‌خواستند بگویند باید حاج شیخ شده باشد تا بتواند این‌ها را بگوید. چند بار دیگر هم از مقامات حاج شیخ غلام رضا گفته‌ام. مطلبی که شاگردشان گفتند این بود: فرمودند یکی از‌ آن کلمات این است: «بهشت خدا ناتمام است…»؟! این‌که حضرت علیه السلام فرمودند: «يُعَجِّلَ السَّلامَ لَكُمْ بِجَمِيعِ مَا فِيهِ»، به یاد این حرف آشیخ غلامرضا افتادم. فرمودند: «بهشت خدا ناتمام است یا حور العین به تکلیف نرسیده اند؟! بدی می‌کنی نگهت می‌دارند». این هم حرف حاج شیخ است. از آن حرف‌هایی است که باید خودشان بزنند. چون واقعاً من نمی‌توانم این حرف را تصور کنم. چه برسد به این‌که بزنم. این حرف برای حاج شیخ است. حاج شیخ عالم بزرگی بوده است. الآن که سال‌ها گذشته است، هنوز پیرمردهای یزد، دارند کراماتش را نقل می‌کنند.

شاگرد: این جمله یعنی چه؟

استاد: من فقط ضبط صوت هستم، بقیهاش را به شما حواله می‌دهم. حاج شیخ می‌گفتند: من باید بگویم.

همین شاگرد می‌فرمود: زمان مرجعیت آسید ابوالحسن اصفهانی بود. در یزد نشسته بودیم. حاج شیخ هم بودند و صحبت بود که اعلم چه کسی است و از چه کسی تقلید کنیم؟ صحبت شد؛ رأی مستقر شد بر این‌که اعلم آسید ابوالحسن هستند. می‌گفت: حاج شیخ فرمودند: اما در حکمت اعلم من هستم. حاج شیخ، جزافگو نبودند. این خودش، خیلی حرف است.

شاگرد: از شاگردانشان فراوان کرامت نقل می‌کنند چه برسد به خودشان.

استاد: بله.

شاگرد ٢: تالیفاتی هم از ایشان مانده است؟

استاد: بله؛ حاج آقای بهجت می‌گفتند: «مفتاح علوم القرآن» را بخوانید. از کتاب‌هایی بود که حاج آقا سفارش می‌کردند. کتاب را دیده بودند و می‌گفتند از کتاب‌های خوب است آن را بخوانید. در نماز هم کتاب دارند. همهی کتابهای ایشان خوب و عالی است. مثل منبرشان است.

آقای علاقهبند که ایشان را دیده بودند، می‌فرمودند هر کسی پای منبر حاج شیخ بود، می‌دید که معظم مستمعین حاج شیخ عوام هستند؛ بازاریها هستند؛ مغازهدارها هستند. از حرفهای حاج شیخ لذت هم می‌بردند و می‌فهمیدند اما کسی که منظومه و اسفار خوانده بود، می‌دید حاج شیخ دارند فلان جای اسفار را می‌گویند. این خیلی [حرف] است؛ یعنی اهل فن، بفهمند که منبر حاج شیخ، تقریر یک جای اسفار است، اما در عین حال، همهی عوام هم مطالب را می‌فهمند و ایشان هم، یک کلمه از اصطلاحات آن‌ها را نگوید. این علوّ حاج شیخ را می‌رساند که فرمودند من اعلم هستم.