رفتن به محتوای اصلی

دو تفسیر مرحوم علامه‌ی مجلسی در «واحد لا من عدد»

 

در خطبهی بیست و ششم بودیم. امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد کوفه این خطبه را خوانده بودند. این خطبه، در بحارالانوار جلد چهارم، صفحهی دویست و بیست‌ و یک آمده بود و همچنین در جلد نود، صفحهی صد و سی و هشت. مرحوم مجلسی، همان جا بیاناتی هم داشتند. در صفحهی دویست و بیست و پنج بود. اگر خواستید، مراجعه بفرمایید به جلد چهارم و نود، چاپ اسلامیه،. در بلد الامین هم به ‌عنوان دعا آمده بود، به همین مناسبت بود که در بحارالانوار در دو جا آمده است. این کلیاتی بود که راجع به حدیث صحبت شد.

خطبهی شریفه یک نظم خاصی داشت. کلماتی بود که سه تا سه تا با هم ردیف می‌شد. با یک مقصد خاصی. تا اندازه‌ای که ما مباحثه کردیم، به این عبارت رسیدیم: «واحد لا من عدد و دائم لا بامد و قائم لا بعمد». سه جمله‌ای است که حضرت علیه السلام ردیف کردند. یادم نیامد که راجع به وحدت عددی چقدر بحث کردیم. چیزی مانده است یا خیر. اگر سؤالی پیش آمد، بین راه عرض می‌کنیم.

فعلاً توضیح مرحوم مجلسی ذیل «واحد لا من عدد» را می‌خوانم. در جلد چهارم می‌فرمایند:

«قوله علیه السلام: واحد لامن عدد أي من غير أن يكون فيه تعدد ، أومن غير أن يكون معه ثان من جنسه»[1].

[خداوند] یکی است، اما نه به عدد؛ یعنی در ذات او تعدد نیست. ما هم یکی هستیم، اما در ما تعدد هست. ساده‌ترین تعددش، این است که سر غیر از پا است، پا غیر از دست است. ولی خدای متعال «واحد لا من عدد». در جای دیگر «بلا بدد» داریم. عدد و بدد در ذات او جای ندارد. به این، بسیط الحقیقه می‌گوییم. حقیقتش بسیط است و اجزا ندارد. حتی مرکب از ماهیت و جنس و فصل و وجود و ماهیت هم نیست. به این صورت، معنا کرده‌اند. دو وجه را فرمودهاند. وجه دیگر این است: «او من غیر أن یکون معه ثان من جنسه»؛ واحد لا من عدد؛ یکی است اما نه از باب عدد، یعنی این‌طور نیست که یک دومی از جنس خودش داشته باشد. «من غیر أن یکون معه ثان من جنسه».

قطعاً منظور ایشان این نیست که یک جنسی دارد که فقط ثانی ندارد. ولو ممکن است عبارت در ذهن بزند؛ واحد لا من عدد؛ حضرت علیه السلام می‌فرمایند: «من غیر أن یکون معه ثان»؛ ثانی ندارد. ثانی از چه چیزی؟ «من جنسه». جنسش را دارد یا ندارد؟ جنس دارد، اما ثانی ندارد. مقصود ایشان این نیست. از باب سالبهی به انتفاء موضوع است. ثانی ندارد از جنسش، چون اصلاً جنس ندارد. چون جنس ندارد، ثانی هم ندارد. در جلد نود فرموده‌اند: «" لا من عدد " أي ليست وحدته وحدة عددية يكون له ثان من جنسه»[2]. فقط این معنا را دارند. آن معنای «لیس فیه تعدد» را در جلد نود نیاورده‌اند.


[1]. علامهی مجلسی، بحار الأنوار (چاپ: دارالاحیاء التراث ج ۴، ص ۲۲۶.

[2] همان، ج ٨٧، ص ٢٢٧.