بدع، بدء، برع، برء، ذرء به معنای خلق
«محرّم علی بوارع»؛ «بوارع» جمع بارع است. «بارع» بهمعنای فائق و سرآمد است. اگر نظرتان باشد در «ابتدع» عرض کردم «بدع» در مبالغه، از «بدء» بیشتر است. «بدء» یک نحو ظهور است. «بدع» هم ظهور است، اما ظهوری است که در نحوهی ظهورش مبالغهی بیشتری به کار رفته است. این را جلوتر عرض کردم.
شاگرد: ظاهرتر است؟
استاد: خیر؛ یعنی سابقه نداشته است. در «بداء» چیزی ظاهر میشود، اما سابقه و روال قبلی دارد. اما «بدع» و «بدیع» ظهوری است که اصلاً الگوی قبلی و نمایش قبلی نداشته است. این برای «بدء» و «بدع». حالا به ما نحن فیه بیایید. «برع»، «برء». «ذرء» و «برء» هر دو بهمعنای «خلق» است. «ذرء اللّه، أی خلق اللّه». «برء اللّه» هم بهمعنای «خلق اللّه» است. «من شر ما ذرء و من شر ما برء». «بَرَأَ النَّسَمَهَ»[1]. در «برء» هم یک معنای ظهور هست. اصلاً خلق کردن به ظهور آوردن است. «برء» مثل «بدء» بهمعنای ظهور است. «بداء» و «براء» هر دو به معنای ظهور است. اما اینکه ظهور آنها چه فرقی دارد، بماند.
اما «برع» هم مانند «برء» است، اما به مبالغهی بیشتر. «برء» بهمعنای ظهور پیدا کرد، است، اما «برع» یعنی خیلی ظهور پیدا کرد. «بارع» یعنی فائق در یک امر. ظهور و بروزی خیلی منحاز و ممتاز. به چشم میآید. مشارٌ بالبنان میشود. «بارع» یعنی فائق در نمود و ظهور. پس «برء» بهمعنای ظهور است، و «برع» بهمعنای مبالغه در ظهور است. «بارع» و «بوارع».
[1]. نهجالبلاغه (نسخهی صبحي صالح)، ج ۱، ص ۵۰.