رابطهی نفی صفات از خداوند و عینیت صفات با ذات او
شاگرد: استدلالی که گفتید برای عینیت ذات و صفات بود، نه برای نفی صفات.
استاد: نفی صفات با عینیت صفات، یک مقصود است که بهصورت دو کلاس بیان میشود. نفی صفات، کلاس بالاترِ عینیت صفت است. معمولاً اول انس ما با صفات زائده است. همین جور هم تصویر میکنیم. آنچه که خیلی مهم است و روایات اهل البیت علیهم السلام ذهن ما را میبرند، این است که از این صفت و موصوف مخلوقی و دوئیت دار، سراغ عینیت میبرند. وقتی آن حالات عینیت ثابت شد، بهنحویکه معلوم شد این صفات در خدای متعال بهصورت عینیت است، وقتی این را فهمید، درک بالاترش این است که چطور عینیت میتواند محقق باشد، بالاتر میرود و مطلب میشود: «نفی الصفات عنه». از نظر إنّی که ذهن میرود، ادراک و معرفت ما که میخواهد پیش برود، از عینیت شروع میکند و به نفی صفات میرسد. اما ثبوتی و لمّی آن بر عکس است. یعنی چون نفی الصفات است، پس صفات عین ذات است.
بدون نظر