نفی نظام معرفتی حکمی فلسفی از ذات الهی در سه فقره خطبه
لذا اگر برگردیم و «لیس جنس» را بهمعنای خود جنس بگیریم و برای کلام حضرت علیه السلام، هیچ تقدیری نگیریم، این سه فقره ای که حضرت علیه السلام فرمودند، خلاصهی همهی مسائل حکمت و نفی کل نظام حکمی از ذات خدای متعال میشود؛ تنزیه خدای متعال از تشبیه او به کل نظام سهگانهی خلقت میشود؛ مراتب تجرد تام، تجرد برزخی و مادی محض. آن یهودی گفت: «لقد أتیت بالفلسفة کلها»[1]. دید حضرت علیه السلام، خیلی حرفهای خوبی میزنند. دید که او خیلی آدم با استعدادی است که این مطالب را میگوید، گفت: «لیتک تعملت الفلسفة»[2]؛ با این استعدادی که دارید، خوب است شما فلسفه بخوانید! برای حضرت علیه السلام دلسوزی کرد! حضرت علیه السلام هم نه گذاشتند و نه برداشتند، فوری در جوابش فرمودند:
«و ما تعنى بالفلسفة، أليس من اعتدلت طباعه صفا مزاجه و من صفا مزاجه قوى اثر النفس فيه و من قوى اثر النفس فيه سما الى ما يرتقيه و من سما الى ما يرتقيه فقد تخلق بالاخلاق النفسانيّة و من تخلق بالاخلاق النفسانيّة فقد صار موجودا بما هو انسان دون أن يكون موجودا بما هو حيوان، فقد دخل فى الباب الملكى الصورى و ليس له عن هذه الغاية مغير. فقال اليهودى: اللّه اكبر، يا ابن ابى طالب لقد نطقت بالفلسفة جميعها فى هذه الكلمات»[3].
منظورم این قسمت بود: «فقال اليهودى: اللّه اكبر، يا ابن ابى طالب لقد نطقت بالفلسفة جميعها فى هذه الكلمات»؛ با همین چند جمله، شما کل فلسفه را خلاصه کردید و فرمودید.
الآن هم گویا با این سه جملهای که حضرت علیه السلام فرمودند، کل عوالم وجودی و فلسفی را خلاصه کردند و فرمودند خداوند متعال از همهی اینها اعلی است. «لیس بجنس فتعادله الاجناس».
[1]. شیخ بهایی، الكشكول، ج ۳، ص ۴۰۴.
[2]. كلمات مكنونة من علوم أهل الحكمة و المعرفة، النص ۷۸.
[3]. همان.
بدون نظر