رفتن به محتوای اصلی

ابراز، قوام معنای حمد

 

شاگرد ٢: مشابه این حمدی که در اینجا بود، در ادعیه هست: «الحمدللّه حمدا حمدا حمدا». با گفتن این «حمدا» آن حمد حاصل می‌شود یا این نه؟ نکتهی آن چیست؟

استاد: یک خصوصیت حمد این است که آیا ابراز قوامش هست یا نیست؟ مثلاً معلوم نیست «شکر» به قلب هم می‌شود. ولی حمد ظاهراً قوامش به ابراز است. تا ثناء را ابراز نکنید، حمد نیست. ثنائی است که باید ابراز شود. خُب وقتی ابراز شد، آن چه که ابرازش کردم، یک چیزی را ابراز می‌کند. ما به الابراز مثل ما به الانشاء است. آن مبرِز است و این هم ما به الابراز است. این مجموعه مصداق یک چیزی می‌شوند. آن وقت می‌گویند این مصداق، مصداق آنی باشد که ملائکه می‌گویند. من می‌خواهم ابراز کنم، ما به الابرازی دارم و مبرَزی دارم. مجموع ما به الابراز و مبرَز من، مصداق می‌شود. از مصداقی باشد که ملائکه انجام می‌دهند، از مصداقی باشد که … .

شاگرد: پس گفتم این واژه، خودش حمد را می‌سازد؟

استاد: بله؛ قوام حمد به ابرازش است.

شاگرد: پس در همین عبارت «الحمد للّه الذی ارتضاه»، گفتن این «ارتضاه» می‌تواند باعث رضایت شود؟

استاد: این هم نکتهی خوبی است. قابل تقریر است. شبیه آن را علما، در اصول، دارند. می‌گویند: وضع بالاستعمال می‌شود یا نه؟ بحث خیلی لطیفی است. به نفس استعمال، وضع صورت می‌گیرد. در اینجا هم به نفس همین جمله، «ارتضاه» صورت می‌گیرد. نه ارتضایی که توصیف جنس باشد. «حمدا ارتضاه»، یعنی الآن با این دارم ارتضا را می‌آورم. معنایش هم درست است.

 

و الحمدللّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی محمد و آله الطیبین الطاهرین.