عدم حیثیت مقهوریت در طبایع به جهت خلقی نبودن آنها
شاگرد: فرشتهها، وجود عقول، طبایع، از آن حیث که مقهورند، آیا علم دارند؟ خیر؛ ندارند. خُب، چه فرقی کرد؟ شما میگویید این مال عالم پایین است و آن مال عالم بالا است؛ این مال فرد است و آن مال طبیعت است ... .
استاد: خیر؛ طبایع که مقهوریت «کن» ندارند. «یرجع الیه اما لایوجود بکن». از اینها که خیلی بحث شده است. حقایق، همه یرجع الیه. استحالهی تناقض، یرجع الی المبداء المطلق. اما نسبت به استحالهی تناقض، خداوند میگوید: «کن فیکون»؟! یک حقیقتی است که همه میگوییم حق است، یرجع الیه، اما فرد است؟!