خضوع وجودات از حیث مقهوریتشان در مقابل خداوند و معرفت آنها از حیث ذو نفس بودنشان
شاگرد: اگروجود تکوینی زید را گرفتیم، علم حضوری هم داریم که اذعنت در اینجا هم صادق است. شما میگویید: طبیعتش علم دارد؟؛ اگر وجود را با آن عمقش بگیرید، خُب، وجودش علم حضوری هم دارد. چرا اینطور شد، ما قانع نشدیم.
استاد: وقتی وجود خارجی زید را در نظر میگیریم، از آن حیثی که مقهور است، علم دارد؟! حیث مقهوریت این وجود، من اوله الی آخره، مقهوریته للقدرة المطلقة، الآن علم دارد؟!