وحدت غیر عددی طبایع صرفه
یکی از چیزهایی که فراوان است و وحدتش هم غیر عددی است، صرف است. فقط باید تلطیف ذهن کنید تا طبایع صرفه را درک کنید. اگر تلطیف کردید و فهمیدید چطور صرف الوجود لایتثنی و لایتکرر، میگویید: «لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ»[1]. خدای متعال چقدر برای ما وحدتهای غیر عددی را مثل خودش قرار داده است! اما بله، یک وحدت غیر عددی دارد که مختص خودش است. اصلاً حساب آن جدا است. ولی در اصل غیر عددی بودن، وحدات خیلی زیاد است. یکی از آنها همین صرف الشیء است. هر چه شما تلطیف کنید، ذهن ما خیلی با صرف، انس دارد. فقط چون از یک طرف انس ما با افراد طبایع است و از زمانیکه در شکم مادر بودیم، با عالم خاک و محسوسات بیشتر انس گرفتهایم، این انس فطری ما با طبایع، محجوب انس ما به افراد طبایع است.
تا میگویند: انسان، ذهن شما سراغ چه کسی میگردد؟ سراغ زید و عمرو میگردد. مقداری که درس خواند، میبیند وقتی انسان میگفت، بچه هم میفهمد انسان به چه معنا است. فقط چون انس او با افراد است، میخواهد تطبیق بدهد. قوهی اینکه طبیعت را بدون اینکه بخواهد فردی را همراه او بیاورد، هنوز ندارد. ضعیف است و الا درک اصلیاش را به یک نحو ابهام دارد. همهی طبایع به این صورت هستند. ذهن ما سر در میآورد.
خُب، حالا به چند مثال بیایید. مثالهای ساده.
شاگرد: وحدت غیر عددی خداوند متعال را میتوان با علم حصولی درک کرد؟
استاد: خیر؛ از نظر عقلی میتوانیم بفهمیم که غیر از اینها است و به چه صورت است، بهعنوان روشن کردن ممیزهی صفت متعالی او. اما اینکه آن وحدت غیر عددی را درک کنیم، خیر. همانطوری که نمیتوانیم ذات او را درک کنیم، این جور وحدت غیر عددی را هم نمیتوانیم درک کنیم. بحث آن جدا است. ولی اینکه چطور است که غیر عددی است و وحدت عددی برای ذات او محال است را، درک میکنیم. برهان میآوریم و کاملاً اینها را درک میکنیم. یعنی نفی تشبیهش را کاملاً درک میکنیم که وحدت خدا عددی نیست. اما اینکه حالا آن وحدتی که برای ذات او است، به چه صورت است، آن کیفیت را درک نمیکنیم.
[1]. سورهی نحل، آیهی ۶٠.