بررسی ثنائی کلمات و غفلت از اتحاد کلمات در حروف، در معجم الاشتقاقی الموصل
\شاگرد: اصل کارش را عرض کردم. اگر میخواهد سنگ بنا بگذارد ... .
استاد: اگر میخواهد سنگ بنا بگذارد، نباید اینها را از هم جدا کند. دودوئیها در ارتباط با هم هستند کما اینکه خودش گفت. گفت «بثّ» و «ثبّ». چرا در لغت خودت از همین استفاده نکردی؟! یعنی الآن کیان فرهنگ لغت او بر این نیست که بین «بث» و «ثب» ارتباط برقرار کند. فقط در مقدمه گفته است. اگر خلاف این هست، حتماً به من تذکر بدهید. اساس کتاب ایشان بر ارتباط دادن بین «ثبّ» و «بثّ» نیست. ولو در مقدمه، نکتهی بسیار خوبی را تذکر میدهند. یعنی میگوید: در زبان عربی ترتیب هم مؤثر است. «بثّ» الصاق به تکثر است و «ثبّ» برعکس است؛ تکثری است رو به اجتماع و الصاق. فرهنگ او چطور این را مرتبط میکند؟ شما به بدنهی فرهنگ او بروید و «ثبّ» و «بثّ» را ببینید. میبینید با هم ارتباطی ندارند. آن برای خودش است و دیگری هم برای خودش. اگر خلاف این است، به بنده بگویید. برداشت بنده، به این اندازهی آشناییام که با کتاب حسن جبل، این اندازه است و لذا این خوب نیست. یعنی باید فرهنگ او، دوباره بازنویسی شود. بهنحویکه وقتی به «بثّ» رسید، تنها نگوید «ما یثلثهما». بگوید: «و ما یعکس الترتیب فیها». یعنی در «بثّ»، «ثبّ» را هم بیاورد. بین آنها ارتباط بر قرار کند و لذا ثنائی شد، اما ثنائیای که ترتیب در آن ملاحظه میشود، بهنحویکه معنایی را برساند.