جستجوی پیشرفته
نتایج جستجو
نتایج یافت شده 2557
مثالهایی برای وقوع استعمال لفظ در بیش از یک معنا
شاگرد: شما هم همین مبنا را دارید؟ استاد: من که خیلی کار کنم بهعنوان یک طلبه حرف علما را پس میدهم. لذت هم میبرم. شاگرد 2: به نظر میرسد وقتی امام علیهالسلام معنای تاویلی را میگویند، میخواهند ذهن را از بقیهی معانی منصرف کنند. یعنی به این معنا توجه بده...
ارادهی معانی شخصیهی مستقل در یک آیه، توسط خداوند در استخاره
حتی در جزئیات ارادات، این احتمال در ذهن من هست. شما عرض بنده را ببینید. ممکن است بخندید؛ اما ببینید میتوانید آن را نفی کنید یا خیر. خدای متعال آن روزی که در ظرف زمان این عالم دنیا، آیهای را بر پیامبرش صلّی اللّه علیه و آله نازل فرمود، این خداوند بر همهی ز...
ظهور لفظ در همه معانی، عند عدم ذکر القرینة المعینة، در استعمال لفظ در اکثر از یک معنا
شاگرد ۲: چون لفظ تاب معنا را داشته باشد، دلیل نمیشود که متکلم همه را اراده کرده باشد. مثل آقایی که در مغازه هست، صرفاً میخواهد در مغازه خراب نشود. استاد: به همان مثال شیر یا مغازه برگردید. فرض بگیرید که همهی آنها از حال هم مطلع هستند. یعنی مخاطب در حجاب...
توافق دو تعبیر «الذی لم یتفاوت فی ذاته» به «احدیّ المعنی» بودن ذات خداوند
«الحمد لله الذي أعجز الأوهام أن تنال إلا وجوده وحجب العقول عن أن تتخيل ذاته في امتناعها من الشبه والشكل ، بل هو الذي لم يتفاوت في ذاته ، ولم يتبعض بتجزئة العدد في كماله»[1]. بعضی از لغات بررسی شد. آنچه که مقصود روشن امام علیهالسلام در این دو جملهی...
ینبوعیت ذات نسبت به صفات
استاد: جلسهی قبل عرض کردم که خود عبارت تاب هر دو مبنای معروف را دارد. مبنای عینیت صفات با ذات – البته با تقریر درستش- و یکی هم نفی الصفات بهطور مطلق؛ نه فقط نفی صفات زائده یا نقص. عبارت اینجا تاب هر دو را دارد. یعنی اینطور نیست که بگوییم اگر کسی قائل به ...
حد فاصل معرفت به اهلبیت علیهمالسلام و غلو
شاگرد ٢: در رابطه با اهلبیت علیهم السلام هم همینطور است؟ یعنی صفات، به آنها درجه نمیدهد، بلکه صفاتی مانند علم و عصمت و ... از ذات آنها ناشی میشود. نه اینکه آنها متصف به این صفات شوند. در این صورت، صفات از آنها بالاتر میشوند. استاد: ببینید در مطال...
نفی دو معنای واحدیت از خداوند؛ واحد عددی و واحد افرادی
حضرت علیه السلام در معنای چهارم فرمودند: «احدی المعنی». در اینجا هم فرمودند: «بل هو الذي لم يتفاوت في ذاته ، ولم يتبعض بتجزئة العدد في كماله»؛ اینجا همان معنای چهارمی است. خدای متعال بسیط من جمیع الجهات است؛ تبعض، ترکیب، قابلیت انقسام در او نیست. ببینید ال...
وجود اشاری خداوند؛ نفی اشتراک لفظی و معنوی وجود نسبت به وجود خداوند متعال
شاگرد: شباهت در وجود دارد. استاد: من فقط اشاره میکنم. شاید بالای ده جلسه راجع به همین فرمایش شما صحبت کردیم. روایتش هم که خیلی جالب بود؛ و هر وقت بحث شده است، این روایت را عرض کردم. به نظرم در همین روایت فتح بن یزید است: «... قلت : فاللّه واحد والإنسان ...
یکتا، معادل فارسی واحدیت
میخواهم چهارمین معنا را توضیح دهم. ما که مخلوق هستیم وحدت عددی و وحدت افرادی داریم. خدای متعال وحدت یکتایی دارد و احدیّ المعنی بودن. وقتی مباحثه میکردیم، خیلی فکر میکردم واژههایی که در فارسی اینها را برساند، پیدا کنم. در فارسی به آن چه نظیر ندارند، چه م...
محدودهی امکان و امتناع اعاده معدوم
شاگرد۲: به این معنا که اگر هر شیء را با تمام خصوصیاتش ببینیم، یکتا میشود. مثلاً اگر DNA انسان و اسم و … را با هم ببینیم، یکتا میشود و دومی ندارد. شاید بتوان کلمهی دیگری جایگزین کنیم که برای خداوند اختصاصیتر باشد. استاد: بله؛ این هم مطلب مهمی است. کسانی ...
یکپار، معادل فارسی احدیت
اما فرمودند: «یکپارچه»، این کلمه خوب است. تعبیر «چه» یک نحو پسوند است. خود «پار» مانند «پاره خط»، یک قطعه از چیزی است. به ذهنم آمد که بگوییم «یکپار». به جای «یکپارچه» که حالت نقصی در واژه هست، بگوییم خدای متعال هم «یکتا» است و هم «یکپار» است. یکتا، یعنی شبیه...
الف) طباق به معنای تطابق و تشابه
حضرت علیه السلام فرمودند: «لم یتفاوت فی ذاته»، یعنی در ذات خداوند، تفاوتی نیست. انقسام نیست. آیهی شریفه خیلی جالب است؛ همین واژهی «تفاوت»ی که امام علیهالسلام برای ذات خداوند متعال به کار بردهاند، در آیهی شریفه برای خلق خداوند متعال به کار میبرند. معلوم...
ب) طباق بهمعنای طبقا عن طبق
معنای دیگر «طباق» چیست؟ «طباق» نه یعنی شبیه هم هستند. بلکه یعنی روی هم گذاشته شدهاند: «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ»[1]؛ هر چیزی روی چیز دیگری قرار بگیرد، بهنحویکه یک نحو احاطه باشد و بعد هم دوباره یک طبقه بیاید، این میشود «طباقا». یعنی «طبقا بعد طب...
شکفتن یا شکافتن، معنای کلمه «فطور» و «انشقاق»
چندین بار از کلمهی «فطور» بحث کردیم. لغت مهمی است. بهمعنای شکاف و شکفت است. شکافتن و شکفتن. در هر دو به کار رفته است. «إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنفَطَرَتۡ»[1]. مثل انشقاق است؛ « وَٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُ فَهِيَ يَوۡمَئِذٖ وَاهِيَة»[2]؛ «شق» بهمعنای شکافتن و شکفتن ...
پیشگفتار (چکیده)
شرح فقرۀ «شهادتان ترفعان القول و تضاعفان العمل»محوریت شهادتین بعد از فتنۀ سقیفه؛ نحوۀ مواجۀ امام علی علیه السلام با فتنۀ بنی امیه و قتل عثمان؛ واژۀ «ضعف» از دیدگاه فقه اللغه؛ بازگشت کلمات ثلاثی به کلمات ثنایی در لغت و معرفی دو قاعدۀ آن؛ توجیه معنای ضد در مادۀ ...
محوریت شهادتین بعد از فتنهی سقیفه
در صفحهی هفتاد و سوم، در خطبة الوسیله بودیم. حضرت علیه السلام فرمودند: «ونحمده بالحمد الذي ارتضاه لخلقه ، وأوجب قبوله على نفسه ، وأشهد أن لا إله إلا اللّه وحده لا شريك له ، وأشهد أن محمد عبده ورسوله ، شهادتان ترفعان القول ، وتضاعفان العمل ، خفّ ميزان ترف...
پیشگفتار (چکیده)
شرح فقرۀ «بل هو الذي لم يتفاوت في ذاته ، ولم يتبعض بتجزئة العدد في كماله» توافق دو تعبیر «الذی لم یتفاوت فی ذاته» به «احدیّ المعنی» بودن ذات خداوند؛ نفی دو معنای واحد عددی و واحد افرادی از خداوند متعال؛ اثبات دو معنای واحد برای خداوند متعال؛ معادل واحدیت و ا...
پیشگفتار (چکیده)
ادامۀ شرح فقرۀ «بل هو الذي لم يتفاوت في ذاته ، ولم يتبعض بتجزئة العدد في كماله» نفی نقص و اثبات کمال برای خداوند متعال و سپس نفی عدد در کمال باری تعالی و اثبات بساطت؛ تبیین معنای فاعلی و مفعولی تجزیه؛ بساطت و احدیّ المعنی بودنِ ذات خداوند متعال، عاملی در مفار...
پیشگفتار (چکیده)
شرح فقرۀ «فارق الأشياء لا على اختلاف الأماكن، و تمكن منها لا على الممازجة» تحلیل لغوی واژۀ امتزاج و مزج؛ بیان مصادیق گوناگون ممازجت در عالم خارج و ذهن؛ نفی همۀ انواع امتزاج و ممازجت از خداوند متعال؛ تحلیل معیت خداوند متعال با اشیاء؛ مثال روح و بدن، مَثَل اعلی...
مفتون بودن اصحاب
نمیدانم در جلسهی قبل گفتم یا خیر. چند سال پیش در مباحثهی فقه، بحثی داشتیم که راجع به عدالت و فسق صحبت شد. آنجا مطلبی را عرض کردم. الآن به آن اشاره میکنم. این الفاظ این چنینی مثل شهادت، ایمان، اسلام، فسق، عدالت، الفاظی هستند که برای واقعیت خودشان هستند. ...