جستجوی پیشرفته
نتایج جستجو
نتایج یافت شده 5
تقابل افلاطونگرائی و ماتریالیسم؛ ماده در بستر تجرد
شاگرد: مقصودتان از روش افلاطونگرائی، همین است که بیرون از ذهن حقایق ریاضی ر ا نشان دهیم؟ استاد: افلاطونگرائیای که من عرض میکنم، درست نقطه مقابل ماتریالیسم است. ماتریالیسم، یعنی اصل با ماده است، که فعلاً میگوییم ماده و انرژی؛ هر چیز دیگری هم که میبینید...
عدم تحقق حرکت جوهری در سختافزارهای فعلی
در بحث جسمانیة الحدوث هم چندین سال قبل بحث کردیم. اگر جسمانیة الحدوث بهمعنای نفی مطلق پیشینه باشد، قبول نیست و پیشتر عرض کرده بودیم. بله، به یک معنا در آن شأنی از تجرد که جسمانیة الحدوث با حرکت جوهری صورت میگیرد، حرفی نیست. کما اینکه الآن در بعضی از مقالا...
تجرد روح حیوانی
شاگرد: ظاهراً بر هوش پایهمحور، روح البدن را تطبیق کردید. استاد: بخشی از آن را [تطبیق کردیم]. چون میخواستم متحرک بالاراده را بگویم و بحث ما قصد بود، آن را گفتم. شاگرد: درست است که روح البدن مثل آنها منفصل نیست، اما مطلقاً منفصل نیست و هیچ اشراقی در آن نی...
امکان خودآگاهی پایهمحور
بنابراین تا اینجا که آمدیم، عرض شد: خودآگاهی بهمعنای یک احساسی که در یک موجود آگاه هست، کف آن را فعلاً از طریق قطعهبندی زمان و جزء لایتجزی درست کردن، فرض گرفتیم که میشود، آن هم فقط در پایه. شاگرد: شما تجرد را در آگاهی فرض نمیگیرید؟ استاد: تقسیم آن را ق...
حافظه فیزیولوژیکی؛ بستری برای درک معنا
نکتهای که میخواهم عرض کنم این است: چرا ما در درک معنا در این بدن مادی حتماً به حافظه فیزیولوژیکی نیاز داریم؟ این چهار-پنج قسم حافظه در جای خودش؛ اما چرا به این حافظه [فیزیولوژیکی] نیاز داریم؟ به این خاطر است که ریخت معنا، ریخت طبیعت است. الآن ذهن و روح ما ...