جستجوی پیشرفته
نتایج جستجو
نتایج یافت شده 8
عدم امکان توجیه حرکت و زمان، بدون پذیرش جزء لایتجزی و تموج پایه
عرض من در آنجا این بود: وقتی فضای هندسه باشد و پیوستاری که در هندسه داریم –کم متصل قار- حرف حکیم سبزواری درست است و بدیهی است. اما به محض اینکه سر و کار ما با زمان بیاید و شبهات زمان مطرح شود، مطلب سنگین است و به این سادگی حل نخواهد شد. آن طوری که ما ص...
پیشگفتار (چکیده)
تبیین مراتب پایهها و مراتب آگاهی از مجردات تامه تا پایههای مادی، تبیین خرق عادت و نکاتی درباره عوالم موازی، DNA جزء لایتجزای تحقق جسم نامی، نورون جزء لایتجزای تحقق جسم حساس، کلاستروم جزء لایتجزای احتمالی برای تحقق خودآگاهی، لزوم درک معنا توسط پایه آگاهی...
پیشگفتار (چکیده)
تبیین مراتب پایه در ظهور هوش پایهمحور، تبیین سطوح پایههای فیزیکی، نقش مولکولهای کربن-پایه و شیمی آلی برای زمینهچینی پایه برای تحقق حیات و آگاهی، تبیین توقف آگاهی بر نورون به عنوان اولین گام در ظهور هوش پایهمحور، مراتب آگاهی و مسأله تفاوت بین آگاهی و درک م...
پیشگفتار (چکیده)
نیازمندی هوش پایهمحور به دو عنصر بسته زمانی و اطلاعات، تببین تحقق نفس و آگاهی در نبات و حیوان با دخالت دادن عنصر زمان در ماهیت آنها، ناتوانی سرل در پاسخ به اشکال شبکههای عصبی به اتاق چینی، تعبیر خواجه از «پایه» به «بنیه» و تطبیق روح بر روح بخاری، دخالت زمان ...
پیشگفتار (چکیده)
درک معنا و اشارهگرهای نمادین در هوش پایهمحور، اتصالگرائی در ماشین و درک معنا، تفاوت احساس خودآگاهی با تعقل و درک معنا، نقد رویکرد دوآلیسیتی در هوش مصنوعی، و ...
پیشگفتار(خلاصه)
تفاوت پایه ظهور معنا با پایه درک معنا، درک معنا در هوش پایهمحور با بستهبندی زمان، تفاوت نفسمند شدن و اشراق با پایه درک معنا، جزء لایتجزای زمانی؛ قوام آگاهی، جزء لایتجزای شبکهای؛ قوام درک معنا، شباهت برخی مباحث در معانی حرفیه با ما نحن فیه.
محوریت جزء لایتجزای زمانی و بستههای زمانی در شکلگیری آگاهی
اگر یادتان باشد، در آگاهی عرض کردم که با در کنار هم چیدن اجزاء مادی، آگاهی نداریم. چرا؟ چون اساساً تار و پود بُعد، حجاب است؛ دست راست یک خط پنج سانتی از دست چپش محجوب بود و نمیتوانستند از هم خبر داشته باشند. اصلاً اساس مادیت، بُعد، طول و عرض و عمق، منغمر در...
خاتمة؛ استخراج نصف النهار و قبله
مطالب مطرح شده در این جلسه: سه نوع تقسیم دایره ماهیت قبله امکان ترسیم دایره؛ مؤیدی بر نداشتن جزء لایتجزی