رفتن به محتوای اصلی

امکان صحت انشاء عقود و حلیت ذبیحه در هوش پایه‌محور

اما اگر بگویند وقتی شخص می‌خواهد معامله‌ای را انجام بدهد، باید قصد انشاء عقد بیع کند. حالا این هوش پایه‌محور می‌تواند قصد انشاء بیع کند یا نه؟ اینجا مثل نیابت حج، خیلی روشن نیست. چون قصدی که در انشاء بیع مقصود شارع است، آن قصد اشراق‌محور نیست، بلکه ملاحظات نظم اجتماعی و اینطور چیزهاستکه روی ضابطه باشد. نمی‌گویم حتماً به این صورت هست، بلکه می‌خواهم بگویم با آن فرق دارد. حالا تا بعداً برسیم.

مثلاً در کشتارگاه ها هوش مصنوعی می‌تواند بسم الله بگوید و هزاران ذبیحه را ذبح کند یا نه؟ می‌گویید ذابح باید مسلمان باشد! خُب این‌که مسلمان نیست! چطور مسلمانی است که گفتید نماز نمی‌خواند؟! وقتی ظهر شد بر این ربات نماز واجب نیست، کسی که نماز نمی‌خواند، مسلمان نیست، و حال این‌که ذابح باید مسلمان باشد. لذا ذبح او فایده‌ای ندارد. می‌خواهم خودش همه‌کاره باشد، نه این‌که یک شخصی بسم الله بگوید و دستگاه شروع به کار کند. این‌که مسلمان نیست! ممکن است بگویید اسلام شرط ذبیحه نیست، کفر مانع است. اگر کافر باشد ذبیحه حرام است؛ به این صورت شرطیت اسلام، تعبیر شده است و الا در ذبیحه اهل کتاب اختلاف است؛ مثلاً در حلیت ذبیحه عامه که اصلاً اختلاف نیست. بله، در حج اختلافی هست؛ این‌که آیا غیر مؤمن بالمعنی الخاص، می‌تواند در حج از طرف مؤمن وکالت کند و ذبیحه را انجام بدهد؟ در اینجا اختلاف است و برخی می‌گویند ذبیحه در خصوص قربانی حج را نمی‌تواند انجام دهد و الا ذبیحه مسلمان حلال است. در ذبیحه اهل کتاب هم اختلاف است؛ یعنی آیا کفر مانع است؟ یا اسلام شرط است؟ اگر گفتیم کفر مانع است، باز هوش مصنوعی پایه‌محور می‌تواند جلو بیاید، چون اسلام که شرط نشد و کفر مانع شد و او هم که کفر ندارد؛ این ربات همین‌طوری که مسلمان نیست، کافر هم نیست؛ هوش پایه‌محور دارد و کافر هم نیست. کفر مانع بود که در اینجا نیست. این‌ها مباحثی است که بر تقسیم هوش، به هوش پایه‌محور و اشراق‌محور مترتب می‌شود. اگر این تقسیم سر برسد، آثار فقهی خوبی بر آن بار می‌شود. این برای اصل این تقسیم‌بندی که فرمودند فایده دارد یا ندارد؛ ظاهراً این فوائد خوب را داشته باشد.