خلاصه؛ شروع از سختافزار برای پیجویی اولین جایگاه ظهور آگاهی
شاید جلسه چهارم بود که مطلبی را عرض کردم که درباره مقدماتش تا به حال از شعب مختلفی صحبت شده است و آن مسأله هم - که در جلسه چهارم مطرح شد - این بود: نوعاً وقتی از سختافزار و نرمافزار و دستگاه کامپیوتر صحبت میشود، معمولاً اول ذهنها سراغ نرمافزار میرود و بعد از نرمافزار، سراغ سختافزار میروند. آن جلسه عرض کردم که اگر بتوانیم کار را برعکس کنیم و اینطور جلو برویم که با مقدماتی که از جلسه چهارم صحبت شد، اگر برعکس کنیم این فایده را دارد که ما در ذهنمان یک عینک معنابین بگذاریم و جایی که یک معنا دخالت میکند را ببینیم؛ دیدن معنا و مخلوط نکردن جایی که با بیمعنایی جلو میرویم با جایی که یک معنا فعال است، نقش مهمی دارد. در این جهت بود که عرض کردم ما با مباحث هوش مصنوعی مواجه هستیم که از آن در هوش ضعیف رفتار هوشمندانه را انتظار داریم و بحثهایی که به دنبالش میآید که در هوش قوی آیا میشود آگاهی و خودآگاهی، قصد، اراده و توجه بیاید یا نه؟ تقسیمبندی اصلیای که در مباحثه مطرح شد و آن را پی گرفتیم، این بود: تقسیم آگاهی و هوش و ... به دو قسم پایهمحور و اشراقمحور. هوش اشراقمحور، مباحث بلند و سنگین خودش را دارد، اما آنچه که به بحث ما مربوط میشود، فراهم کردن یک پایه است؛ پایهای که در آن پایه، آگاهی و خودآگاهی و قصد ظهور کند و در همان سطح هم باشد، بدون نفسمندی. بحث ما در اینجا است.
خب اگر ممکن باشد، لایههایی که آن لایه حصول آگاهی در آن هست را تعیین کنیم. اگر نسبت به این لایهها شناساییای نداشته باشیم، برای ما خیلی روشن نمیشود که اگر میگوییم آگاهی پایهمحور و قصد پایهمحور، در کدام لایه از این مباحث، سر و کار ما با آن است؟ و لذا بعداً احکام فقهی بر آن بار کنیم.
اینجا بود که در جلسات اولیه این طرحریزی بحث به ذهنم آمد و گفتیم ابتدا به بطن و متن سختافزار برویم و از آن جا بالا بیاییم تا ببینیم سختافزاری که هوشی که ما میخواهیم در آن نیست، وقتی به تدریج بالا میآییم، به کجا میرسیم که حالا انتظار داریم آگاهی باشد؟! این اصل حرف بود. لذا به همان جلسه چهارم برگردیم. در آن جلسه، از مقدماتی صحبت شد، اما در جلسات بعدی بحثهای دیگری شد که همه آنها خوب بود، ولی آن بحث باقی ماند.
بدون نظر