رفتن به محتوای اصلی

مروری بر برخی مباحث جلسات قبل

     بحثی که داشتیم، در مراتب پایه‌هایی بود که ممکن است در آن‌ها هوش و آگاهی و سائر چیزها ظهور پیدا کند و یکی هم مراتب آگاهی بود؛ مراتب پایه‌ها و بعد مراتب آگاهی. آن آقا - که الآن تشریف ندارند - سه-چهار جلسه قبل، جمله‌ای گفتند که این دو-سه جلسه‌ای که گذشت به‌ خاطر فرمایش ایشان و برای این‌که دفع دخل کنیم و موضوع بحث ما کاملاً روشن شود که ما به‌دنبال کدام موطن آگاهی و قصد هستیم، و بحث ما نافی چیزهای دیگری نیست، دو-سه جلسه در این خصوص صحبت شد. و لذا عرض کردم که پایه‌هایی که می‌تواند در آن‌ها چیزی ظهور کند، مراتبی دارد و آگاهی‌هایی هم که ظهور می‌کند، خود این آگاهی‌ها مراتبی دارد. لذا این‌ها با هم یک رابطه تنگاتنگی داشتند. در پایه‌ها عرض کردم که یک پایه‌هایی هستند که زیر سطح اتم هستند که صحبت آن‌ها شد که فعلاً مربوط به بحث ما نبودند؛ ولو آن‌ها هم می‌توانند در هوش خرق عادت یا انواع آگاهی دخالت کنند، اما مربوط به بحث ما نیستند.

     سطح اتم و سطح مولکولی بالای اتم، و همچنین مولکول‌های آلی که در محدوده بیوشیمی و بر مبنای کربن بودند، در این‌ها باز هم آگاهی ظهور نمی‌کرد و حتی جسم نامی هم نبودند؛ این‌ها را عرض کردم. جسم نامی در جایی بود که سلول تشکیل می‌شد و از خاصیت تکثیر سلولی بهره‌مند بود و DNA داشتند. به محض این‌که ما به DNA رسیدیم، جزء لایتجزای جسم نامی را پیدا کردیم. باز منافاتی با سایر این‌ها نداشت. این‌ها را در دو-سه جلسه تکرار کردم که هر کدام تشریف نداشتید، ان شاء الله مروری کنید؛ جلساتش هست. در چنین فضایی، هنوز آگاهی نداشتیم؛ آگاهی و حس، جسم نامی حساس متحرک. اولین مرتبه‌ای که جسم نامی‌ای که DNA داشت و تکثیر سلولی داشت، قدرت حس پیدا می‌کرد، آنجایی بود که سر و کار ما با نورون باشد. نورون به‌معنای یک رشته عصبی؛ بافت عصبی، یک رشته‌اش نورون می‌شد. وقتی نورون پدید می‌آمد، این سلول و جزء لایتجزی در فضای خودش قدرت درک یک پیام و انتقال پیام داشت. اینجا بود که اولین مرحله انتقال پیام و آگاهی می‌توانست مطرح شود. بعدش مراحل بالاتر آگاهی بود که خودآگاهی بود با آن طیف وسیعی که داشت. آن را هم عرض کردم که خیلی به دنبالش هستند که شبیه نورون که قدرت اصل انتقال پیام و آگاهی اولیه را ایجاد می‌کند، درست کنند. جلسه قبل هم عرض کردم به‌دنبال اولین چیزی هستند که جزء لایتجزای خودآگاهی حساب می‌شود. کلاستروم یک گزینه و کاندیدی بود تا بگویند خودآگاهی‌ای که در ما هست زیر سر آن است که اگر آن مختل شود و خراب شود و به‌عنوان یک جزء لایتجزای فعال، شکستی در آن پدید بیاید، آگاهی می‌رود. تحقیقات مفصلی هم دارند انجام می‌دهند. این را هم عرض کردم.