استناد مورد تأمل علامه عسکری به «ان هذان لساحران»
(51:29)
مطلب دیگری را عرض کنم. مطلبی را فرستادهاند. از کتاب مرحوم آقای عسکری عبارتی را ارسال کردهاند. مطلب خوبی است. شما هر چه این مطالب را بیشتر بروید و برگردید برایتان بیشتر واضح میشود. من اشاره میکنم تا فردا. ایشان کتابی دارند. در نرمافزار مشکات هست. القرآن الکریم و روایات المدرستین. سه جلد است. چون احسان الهی ظهیر پاکستانی در کتاب الشیعه و القرآن ردّیۀ مرحوم آقای صافی ردیه نوشته، فصل مفصلی از فصل الخطاب مرحوم نوری که هزار و پنجاه و خرده ای حدیث است را میآورد و بعد میگوید شما اینطور هستید. آقای عسکری در جلد سوم به اینها جواب دادهاند. یک مبنایی که ایشان دارند، میگویند «و الروایة منتقلة». مبنای ایشان است. میگویند هر چه در شیعه روایت پیدا میکنید که از این سنخ روایات است، اینها «منتقلة من مدرسة الخلفاء الی مدرسة اهل البیت علیهمالسلام». مبنای بحث ایشان این است.
فقط آن چه که میخواهم نگاه کنید، این است: ایشان در ذیل اینکه قرائت از اجتهاد است، میگویند از قراء سبعه خوانده: «انّ هذین لساحران». بعد میگویند اصلاً به گوش ثقیل است. اما وقتی میگویید «ان هذان» خیلی راحت است. با گوش ملائم است. بعد از طبری نقل میکنند و میگویند ببینید طبری گفته همه قراء امصار و همه مسلمانان «انْ هذان لساحران» خواندهاند. درحالیکه این از متفردات حفص است. طبری خودش آورده است. آن چه که او میگوید همه مسلمانان میخوانند «انّ هذان لساحران» است. قرائت مشهور همین است. مرحوم طبرسی هم آوردهاند. بعد میگویند فقط حفص آنطور خوانده است. حتی عاصم دو روایت دارد. روایت حفص از او «انْ هذان» است. ابن کثیر هم «انْ هذان» نخوانده است. فقط حفص خوانده است. ابن کثیر خوانده «انْ هذانّ لساحران». ولی حفص خوانده «انْ هذان لساحران». بعد میگویند همه مسلمانان تا زمان حضرت اینطور خواندهاند. درحالیکه در مصحف که الف نبوده است. مصحف عثمان طه را نگاه کنید. الف ندارد. «هذن». ابوعمرو «هذین» خوانده، آنها «هذان». ایشان آوردهاند «قال الله تعالی ان هذان لساحران» بعد میگویند و فی الروایه «انّ هذین». شما خودتان از طبری به تشدید نون نقل میکنید که «قرأ عامة قراء الامصار». آن وقت شما خودتان در عمرتان چند بار «انّ هذان»؟!
شاگرد: مگر یکی از قراء «هذین» نخوانده است؟
استاد: یکی از قراء سبعه است. اصلاً طبری در تفسیرش از حفص نمیآورد. یعنی حفصی که الآن ما میخوانیم، طبری با او کار ندارد. یکی از بحثهای مهم قرائات همین است.
والحمد لله رب العالمین
بدون نظر