رفتن به محتوای اصلی

ه - ب) اشاره به قرائات مشهوره امصار در فن ثانی از مقدمه مجمع

ب- وإذا اجتمع أهل مكة والمدينة قيل حجازي

شما این هفت بند را نگاه کنید. من مقدمه چینی کنم تا ببینید مرحوم طبرسی چه دم و دستگاهی را به پا کرده‌اند. در ادامه یک کلمه می‌گویند؛ دنباله این‌که گفتند این قراء همه برای آن شهر هستند. جالبش هم این است که تعبیر ایشان این است: می‌فرمایند: وقتی دو تا از آن‌ها جمع شدند: «وإذا اجتمع أهل مكة والمدينة قيل حجازي»؛ یعنی نافع؟! یعنی ابن کثیر؟! اهل مکه یعنی تنها ابن کثیر؟! این تعبیرها خیلی مهم است. «اذا اجتمع اهل مکة و المدینه»؛ یعنی اگر ما این قرائات را به این‌ها نسبت می‌دهیم به این خاطر است که این‌ها نماینده اهل مدینه هستند. نماینده اهل مکه هستند. نه این‌که از جیبش درآورده باشد.

لذا وقتی زجاج به ابوعمرو بن علاء بصری تند شد که چرا «انّ هذین لساحران» خواندی؟ چون علاء از قراء سبعه است. «ان هذان لساحران» را او «انّ هذین لساحران» خوانده است. مرحوم طبرسی در مجمع گفتند:

هذا غير صحيح عند أهل النظر فإن أبا عمرو و من ذهب من القراء مذهبه لا يقرأ إلا بما أخذه من الثقات من السلف و لا يظن به مع علو رتبته أن يتصرف في كتاب الله من قبل نفسه فيغيره[1]

یعنی حرف زجاج حرف پوچی است. چرا؟ فرمودند ابوعمرو اجل از این است که از خودش چیزی را در کلام خدا بگذارد. او از ثقات سلف شنیده و دارد روایت می‌کند. این دفاع ایشان از ابوعمرو است. 


[1] تفسير مجمع البيان - الطبرسي (۷/ ۲۳)