ی) استفاده از مقدمه بهعنوان زمینه طرح عبارت تبیان در مجمع البیان
منظور من اینجا است: بعد از اینکه مرحوم طبرسی اینها را میگویند، یک کلمهای دارند که در صفحه باید حروفش بزرگ شود. فرمودند:
فإذ قد تبينت ذلك فاعلم أن الظاهر من مذهب الإمامية أنهم أجمعوا على جواز القراءة بما تتداوله القراء بينهم من القراءات، إلا أنهم اختاروا القراءة بما جاز بين القراء، وكرهوا تجريد قراءة مفردة، والشائع في أخبارهم أن القرآن نزل بحرف واحد…[1]
«فاذ قد تبینت»؛ یعنی حالا که این مطالب برای تو واضح شد و فضا به دستت آمد، حالا «فاعلم». این «فاعلم» عبارت شیخ است. در عبارت شیخی که همه بد میفهمند مرحوم طبرسی میفرمایند: «اذ قد تبینت فاعلم»؛ یعنی تا حرفهای قبلی من را نخواندی سراغ عبارت بعدی من نرو؛ حتی سراغ عبارت شیخ نرو. این نکتهای بود که در این تابستان به آن برخورد کردم. عجب! «تبینت ذلک»؛ این مطالب واقعاً نیاز بوده. لذا در حدائق چون تنها همان قسمت را میآورند میگویند «صریح فی رد اجماع الشیعه». درحالیکه کجا صریح در رد آن است؟! اصلاً ربطی به آن ندارد. اگر شما قبلی ها را خوانده بودید و میدیدید علماء قبلی نگفته اند که شیخ و صاحب مجمع اجماع را رد کردهاند، عبارت معلوم میشد.
والحمد لله رب العالمین
[1] تفسير مجمع البيان - الطبرسي (۷/ ۲۳)
بدون نظر