استناد صاحب حدائق به دو دسته از روایات در رد تواتر قرائات
ثم أقول: و مما يدفع ما ادعوه أيضا استفاضة الأخبار بالتغيير و التبديل في جملة من الآيات من كلمة بأخرى زيادة على الأخبار المتكاثرة بوقوع النقص في القرآن و الحذف منه كما هو مذهب جملة من مشايخنا المتقدمين و المتأخرين[1]
این بخش پایانی صاحب حدائق است لذا مهم است. دو بخش است. اگر زنده بودیم بخش دیگر را باید حلی جواب بدهیم. یکی این است که میگویند: «و مما يدفع ما ادعوه»؛ غیر از روایات خاصه و مطالبی که گفتم، دو عنصر بسیار مهم دیگری داریم که ادعای اصحاب را در اجماع تواتر رد میکند. آن دو تا چیست؟ یکی روایاتی است که در یک آیه، بهخصوص حرف میزند. و بر خلاف تواتر سبع و قراء سبعه، امام میگویند که این قرائت درست است. شروع به شاهد آوردن میکنند.
«مما يدفع ما ادعوه أيضا استفاضة الأخبار بالتغيير و التبديل في جملة من الآيات من كلمة بأخرى»؛ یعنی روایاتی است که بهخصوص از یک آیه و قرائت در آن نام میبرد.
دومی چیست؟ «زيادة على الأخبار المتكاثرة بوقوع النقص في القرآن و الحذف منه كما هو مذهب جملة من مشايخنا المتقدمين و المتأخرين»؛ میگویند اخبار بسیاری هست که میگوید از قرآن کم شده است. این غیر از روایتی است که امام آیهای که در مصحف ما میباشد را توضیح میدهند.
بعد این دو دسته از روایات را باز میکنند. دسته اول را بهخوبی باز میکنند. یعنی روایاتی را میآورند که امام علیهالسلام نسبت به آیهای که در مصحف ما هست، قرائت دیگری را تعیین میکنند. دوم، روایاتی است که میگوید آیاتی در قرآن بوده که در مصحف شما نیست. هر دوی اینها دلالت میکند که اگر اینها متواتر بود، ممکن نبود امام علیهالسلام قرائتش را عوض کنند. یا اگر متواتر بود نمیشد بخشی از آن نیاید و حذف شود.
شاگرد: ایشان تحریف را هم میپذیرند؟
استاد: نسبت به تحریف میفرمایند:
و اما اخبار القسم الثاني فهي أكثر و أعظم من ان يأتي عليها قلم البيان في هذا المكان، و اللازم اما العمل بما قالوه من ان كل ما قرأت به القراء السبعة و ورد عنهم في أعراب أو كلام أو نظام فهو الحق الذي نزل به جبرئيل (عليه السلام) من رب العالمين على سيد المرسلين، و فيه رد لهذه الأخبارعلى ما هي عليه من الصحة و الصراحة و الاشتهار و هذا مما لا يكاد يتجرأ عليه المؤمن باللّٰه سبحانه و رسوله (صلى اللّٰه عليه و آله) و الأئمةالاطهار (عليهم السلام) و اما العمل بهذه الأخبار و بطلان ما قالوه و هو الحق الحقيق بالاتباع لذوي البصائر و الأفكار. و اللّٰه العالم.
باید از این دو مفصل صحبت کنیم. یکی از روایاتی که راجع به آیهای خاص که در مصحف هست، صحبت میکنند. یکی هم نسبت به روایاتی است که در مورد آیهای صحبت میکنند که اصلاً در قرآن نیست. آیه و سوره ای کلاً نیامده است. جواب حلیای که ما نسبت به اینها داریم چیست؟ و باید ببینیم ادله ای که ایشان فرمودند «اما و اما» سر میرسد یا نه. صاحب حدائق طوری میفرمایند که به یاد عبارتی که در مراسلات بود افتادم. میگویند اگر میخواهی مؤمن بالله باشی، چارهای نداری که از اصحاب فاصله بگیری.
[1]همان
بدون نظر