رفتن به محتوای اصلی

وجوه حمل کلمه « هون علی امتی » در روایات سبعة احرف

البته این را تذکر می‌دهم که غلط خواندن امت دو جور است؛ این خیلی مهم است. اتفاقا دو حوزه وسیع از روایت را هم دارد. گاهی امت نمی‌توانند، لذا غلط می‌خوانند. لهجه و خصوصیات آن‌ها به‌گونه‌ای است که مصحف را هم که باز می‌کند، غلط می‌خواند. می‌گوییم اگر غلط می‌خوانی نباید بخوانی، حرام است. این‌طور هست یا نه؟ یعنی یک معنای سبعة احرف این است که حرام نیست. خداوند توسعه داده. خفّف علی امتی؛ یک حوزه مهم‌تر این است –که بخشی از روایات اهل‌سنت است- اگر بنده خدا مصحف را بخواند، حافظه او یاری ‌کند، درست می‌خواند اما همه که حافظ نیستند. الآن در محفلی است که می‌خواهد آیه قرآن را نقل کند، یادش نیست که فاء بود یا واو بود. مثلاً «فدمدم علیهم ربهم بذنبهم فسواها و لا یخاف عقباها» یا «فلا یخاف عقباها». حالا یادش نیست که کدام بود. در اینجا باید توقف کند و بی خودی نخواند؟ یا نه، نسیان جایز است؟ نسیان غیر از غلط خواندن است. در غلط خواندن نمی‌توان بخواند. اما در نسیان وقتی یادش بیاید می‌تواند درست بخواند اما الآن یادش نیست. حرام است بخواند؟ حرام است که مفاد آیه را به مخاطب خود منتقل کند؟ یا نه، مسلمانان حرام نکرده‌اند؟ شارع مقدس حرام نکرده؟ گفته وقتی عین الفاظ یادت نیست، حتی اگر مفاد کلام خداوند را القاء کنی و به مردم بگویی کار حرام نکرده‌ای؟ این هم حوزه بسیار مهمی است که روایت هم دارد. 

وقتی این‌ها را جدا کنم بعد می‌بینید. می‌بینید که پنجاه روایت است که در ذهن شریف شما دسته‌بندی می‌شود. یعنی روایاتی هست که برای علوم قرآنی است. روایاتی هست که برای فقه است و روایاتی هست که برای کلام است. ولو محدثین همه را کنار هم آورده‌اند.

خب حالا با این توضیحی که دادم این روایت بخشی از سبعة احرف شد که شبه ولایت تشریعی و مربوط به علم کلام شد. یک توضیح دیگری می‌دهم که جزء علوم قرآنی شود. آن هم از نکته‌ای است که اول عرض کردم؛ این بود که «وسّع» بار معنایی لطیفی داشته باشد که سائر روایات ندارد؛ یا رب وسّع علی امتی؛ اگر رنگ روایت، رنگ علوم قرآنی باشد –نه کلام- و به آن صورت جلو برویم…؛ من قبلاً در فدکیه نوشته بودم و لذا نود و نه درصد درمباحثه هم عرض کرده بودم. شاید هم در نظرتان باشد، حالا تکرارش می‌کنم. آن نکته این است که واژه‌های «خفّف»، «هوّن» واژه‌هایی است که دلالت بر نقص امت دارد. ضعیف هستند لذا خفّف،  ضعیف هستند لذا هوّن؛ آسان بگیر.