رفتن به محتوای اصلی

د) تفاوت قاعده¬ی «صرف الشیء لایتثی» و تعبیر «صرف الشیء لاثانی له»

برای طبایع مثال زدیم. طبیعت انسان، حالا دو طبیعت می‌شود یا نمی‌شود؟؛ در زید و عمرو می‌توانیم، بگوییم یک انسان زید است و دومی عمرو است. اما طبیعت انسان، طبیعت است؛ صرف الشیء لایتثنی و لایتکرر. بگوییم پس فرد دوم خود طبیعت انسان محال است. اگر کسی این‌چنین گفت، چه می‌گویید؟ می‌گویید: حرف من را نفهمیدی؟ می‌گویید: من که می‌گویم صرف الشیء لایتثنی، به این معنا نیست که فرد دوم انسان، محال است. بلکه اصلاً نمی‌شود و دو بردار نیست. اگر این را درک کردید که طبیعی صرف لایتثنی است و بعد بگویید یعنی فرد دومش محال است، یعنی نفهمیدهاید. وقتی خوب آن را درک کردید، می‌بینید اصلاً از آن باب نیست که «لا ثانی له». خیلی فرق است بین صرف الشیء که لا ثانی له است با صرف الشیء لا یتثنی. اصلاً طوری است که دو بردار نیست. این‌ها خیلی تفاوت دارد.