اکل بالید و آیه «وَلَقَد كَرَّمنَا بَنِي ءَادَمَ»
شاگرد: مؤید شما آیه «وَلَقَدۡ كَرَّمۡنَا بَنِي ءَادَمَ وَحَمَلۡنَٰهُمۡ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَرَزَقۡنَٰهُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَفَضَّلۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ كَثِير مِّمَّنۡ خَلَقۡنَا تَفۡضِيلآ»[1].
استاد: یعنی بنی آدم را از پستیهایی که حیوانات دارند، بالاتر بردهایم.
مکرر عرض کردهام که مامون ذهن تیزی داشت. سفره پهن کرده بودند، قاشق هم سر سفره بود. مامون دست کرد و قاشق را برداشت و به غذا زد. شاید در روایتش باشد، تکان هم داد و بالا آورد و وقتی نزدیک به دهانش رسید، حضرت علیه السلام این آیه را تلاوت فرمودند: «وَلَقَدۡ كَرَّمۡنَا بَنِي ءَادَمَ». دستش را نگه داشت و قاشق را زمین گذاشت.[2] خُب، [خوب] ذهنی میخواهد که این را بفهمد. حیوانات، بهخصوص بهائم، دو دستشان برای راه رفتن است. زبان بستهها باید با دست جلویی خود راه بروند. چارهای ندارد. خُب، وقتی غذا میخورد چه؟؛ با پوز میگیرند. پوزش را جلو میبرد و آب میخورد، پوزش را جلو میبرد و غذا میخورد. اما انسانی که مستقیم القامه است، این دستی که «یفعل به ما یشاء» را انجام میدهد، «کرّمنا» میشود. یعنی از آن عجز و ضعفی که بهائم دارند و باید با پوز غذا را بگیرند، شما را از این نقص دور کردیم و دست دارید. آن وقت شما از قاشقی استفاده کنید که باید با پوز بگیرید؟! در قاشق هم یک جور با پوز گرفتن است. این توضیحات از من است. در روایت چیز دیگری نیست. فقط حضرت علیه السلام همین را گفتند و او هم زمین گذاشت.
شاگرد: شاید به آداب هم برگردد. چون حیوان آداب را رعایت نمیکند و شاید مقصود حضرت این بوده که قبلش باید بسم اللّه میگفتی.
استاد: خیر؛ در روایت دارد که قاشق را بر زمین گذاشت. اگر آن بود که اینطور نمیشد.
حاج آقا میفرمودند کسی از علمای نجف، روایتی را خواندند، آن آقا میگفت در مجمع البحرین دارد: «الاکل بالملاعق من زی اعدائنا». حاج آقا میفرمودند من هر چه گشتم پیدا نکردم. من هم که دیدم در نرمافزارها نبود[3]. حالا آن آقا آیا در جای دیگری دیده بودند که از حافظه خود گفتند؟ یا خیر؟ [نمیدانم].
شاگرد: آش را چطور میخوردند؟
استاد: من طفل بودم؛ یک خانمی از این آشهای بسیار رقیق میآورد و دو انگشت را به ته تغار میآورد و تا تهش را به سرعت میخورد!
[1]. الاسراء، آیه ٧٠.
[2]. علامه بحراني، البرهان في تفسير القرآن بحرانی، ج ۳، ص ۵۵۰: «و عنه، قال: أخبرنا جماعة، عن أبي المفضل، قال: حدّثنا أحمد بن الحسن بن هارون بن سليمان الصباحي، قال: حدّثنا يحيى بن السري الضرير، قال: حدّثنا محمّد بن خازم أبو معاوية الضرير، قال: دخلت على هارون الرشيد و كانت بين يديه المائدة فسألني عن تفسير هذه الآية: وَ لَقَدْ كَرَّمْنٰا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْنٰاهُمْ فِي اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ وَ رَزَقْنٰاهُمْ مِنَ اَلطَّيِّبٰاتِ الآية. فقلت: يا أمير المؤمنين، قد تأولها جدك عبد اللّه بن العبّاس، أخبرني الحجاج بن إبراهيم الخوزي ، عن ميمون بن مهران، عن ابن عبّاس، في هذه الآية: وَ لَقَدْ كَرَّمْنٰا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْنٰاهُمْ فِي اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ وَ رَزَقْنٰاهُمْ مِنَ اَلطَّيِّبٰاتِ قال: كل دابة تأكل بفيها إلاّ ابن آدم فإنّه يأكل بالأصابع. قال أبو معاوية: فبلغني أنّه رمى بملعقة كانت بيده من فضة و تناول من الطعام بإصبعه».
همان؛ « عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ ، عَنْ أَبِيهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: وَ لَقَدْ كَرَّمْنٰا بَنِي آدَمَ . يَقُولُ: «فَضَّلْنَا بَنِي آدَمَ عَلَى سَائِرِ اَلْخَلْقِ». وَ حَمَلْنٰاهُمْ فِي اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ يَقُولُ: «عَلَى اَلرَّطْبِ وَ اَلْيَابِسِ». وَ رَزَقْنٰاهُمْ مِنَ اَلطَّيِّبٰاتِ يَقُولُ: «مِنْ طَيِّبَاتِ اَلثِّمَارِ كُلِّهَا» وَ فَضَّلْنٰاهُمْ يَقُولُ: «لَيْسَ مِنْ دَابَّةٍ وَ لاَ طَائِرٍ إِلاَّ هِيَ تَأْكُلُ وَ تَشْرَبُ بِفِيهَا، لاَ تَرْفَعُ بِيَدِهَا إِلَى فِيهَا طَعَاماً وَ لاَ شَرَاباً غَيْرَ اِبْنِ آدَمَ، فَإِنَّهُ يَرْفَعُ إِلَى فِيهِ بِيَدِهِ طَعَامَهُ، فَهَذَا مِنَ اَلتَّفْضِيلِ».
[3]. علامه بحرانی، الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج ۷، ص ۱۱۷: «النهی عن … و الأكل بالملاعق كما يفعله الروم و المخالفون لمخالفته لسنة الأكل باليد».
و شیخ حرّ عاملی، وسائل الشيعة (بر اساس چاپ موسسۀ آل البیت علیهم السلام)، ج ۲۴، ص ۳۷۲: «۶۸ـ باب استحباب الأكل باليد بثلاث أصابع ، أو بجميع الأصابع ، لا بإصبعين. «عن أبي عبد الله عليهالسلام ، أنّه كان يجلس جلسة العبد ، ويضع يده على الأرض ، ويأكل بثلاث أصابع ، وأنَّ رسول الله صلّىاللّهعليهوآله كان يأكل هكذا ، ليس كما يفعل الجبّارون ، يأكل أحدهم بإصبعيه».
بدون نظر