رفتن به محتوای اصلی

«سابحات نظر»؛ فکر شناگر

 

حالا «سابحات» خوب می‌شود. «سبحه» به‌معنای شناگری است. خدا رحمت کند آقای جعفری را! آن اوائل این شعر را خواندند و من یادم مانده است. آن نحوی به کشتیبان گفت: «از مت تو سباحی مجو». سباحی یعنی شناگری. گفت: بلد هستی شنا کنی؟ اول از او پرسید: تو نحو بلد هستی؟ گفت من کشتیبان هستم و نحو بلد نیستم، گفت نصف عمرت بر فنا است. بعد دریا طوفانی شد و حالا او به او گفت: آقای نحوی شناگری بلد هستی؟ گفت: خیر. گفت: پس کل عمرت بر فنا است. الآن باید خودت را نجات بدهی! خیلی حکمت در این‌ها است!

«سباح» به این صورت است. « وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ»[1]. مفسرین گفته‌اند که ممکن است هم به‌معنای «یسبّحون» باشد و هم به‌معنای «یسبحون» و شناگری باشد. همهی این معانی هست. خُب، پس «سابح» به‌معنای شناگر است. چقدر با غواص مناسب است! شناگر روی آب سیر می‌کند. شناگر غواص، شناگر ماهری است. شناگری است علاوه‌ بر این‌که می‌تواند خودش را روی آب حفظ کند، می‌تواند هم به عمق برود؛ در دریا دُر پیدا کند و برگردد. لذا این‌که می‌گویند: «غائص» یعنی شناگر دُریاب. به دریا می‌رود و دُر پیدا می‌کند. فقط روی آب خودش را حفظ نمی‌کند که خفه نشود.

حضرت علیه السلام می‌فرمایند: «سابحات نظر»؛ فکرهایی که شناگری می‌کنند؛ یعنی به‌صورت ساده تنها روی خشکی نمی‌روند. فقط روی جادهی آسفالت نمی‌روند. دل به دریا می‌زنند. شناگر هستند. تازه آن هم نه شناگر عادی؛ غوائص! یعنی شناگر ماهری که به عمق دریا می‌رود تا دُر پیدا کند.

با آن توضیحاتی که هفتهی قبل دادم …؛ جمع «نَظر»، انظار می‌شود. در لغت «نِظَر» داریم یا نداریم؟ چون اینجا اضافهی صفت به موصوف است. اگر «نظر» مفرد باشد، این جور اضافه‌ای صحیح است؟ یعنی به این صورت باشد: «علی النَظَر السابحة الغائصة». نمی‌شود. باید جمع باشد. «علی الانظار…». کما این‌که قبلی «فِطَن» بود. یعنی «علی الفِطَن الثاقبة البارعة». هفتهی قبل به این صورت بود. کما این‌که «الفِکر الناقبة العمیقة» بود. در اینجا هم اگر «نَظَر» هست باید به‌گونه‌ای آن را جمع بگیریم. حالا در لغتش هست یا نیست، باید مراجعه کنیم.

شاگرد: در اینجا کلمه «تصویر» مناسبت نمی‌کند که سراغ «نظَر» برویم، نه فکر؟

استاد: بله؛ این را بعداً می‌گویم. چون هنوز «تصویر» را نگفتهام. ولو «نظر» به‌معنای فکر است، اما با قوهی باصرة در ارتباط است. «تصویر» هم از چیزهایی است که با قوهی باصرة در ارتباط است. این فرمایش شما را بعداً عرض می‌کنم.


[1]. سورهی یاسین، آیهی ۴۰.