جستجوی پیشرفته
نتایج جستجو
نتایج یافت شده 5
جزء لایتجزای معنای پایهمحور و اشارهگرها
شاگرد: گاهی بین تعبیر آگاهی، احساس را هم تعبیر میفرمایید، این مقصودتان هست یا نه؟ استاد: بله، یک احساس ظاهری است که همین چشم و گوش و بینی است و یک احساس هم مطلق حوزه مشاعر ما است که در ذهن من خیلی مهم است. از چیزهایی که در قرن بیستم همه فلسفه تحلیلی و منطق...
مدیریت درک معنا با اشارهگرها
شاگرد: برای همین بود که سراغ نمادها رفتید؟ استاد: بله، یعنی این ماشین، نمادبازیکن محض نیست و معنا را هم درک میکند. این ممکن است یا محال است؟ شاگرد٢: نظر خودتان چیست؟ استاد: باید فکرش کنیم تا ببینیم ممکن است یا محال است. آن «pointer» که عرض کردم، برای ای...
قوام درک معنا به بستهبندی شبکهای و اشارهگرهای نمادی
این بود که من عرض کردم اگر ممکن باشد و این پیشنهاد به عنوان یک فرض ممکن، جلو برود، به جای اینکه از لفظ «reference» - که دیگران میگفتند - استفاده کنیم، از کلمه اشارهگر استفاده کنیم. ما معنا را در همین چیزهایی که در ماشین درست میکنیم به جای بستهبندی زمان ...
تفاوت آگاهی پایهمحور با آگاهی اشراقمحور
هفته قبل به من سؤالی دادند - سه سؤال بود - که راجع به مسأله آگاهی است؛ در مورد بستهبندی زمان است - که صحبت شد؛ و از جزء لایتجزای آگاهی که پیام در زیر آن جزء رد و بدل میشود - سؤال این است: «فاعل رد و بدل کننده پیام کیست یا چیست؟ فهمنده پیام کدام است؟ آیا اج...
تفکیک آگاهی نفسمند با آگاهی پایهمحور
مسیری که به دنبالش بودیم، این بود که آیا آگاهی و درک معنا بهصورت پایهمحور ممکن است یا نه؟ این اصل مقصود ما در جلسات قبل بود. اساس بحث بر سر این بود: هر انسانی که نفسمند است با یک تلطیف و توجه به خود، میفهمد که درکی که از نفس دارد، مادی نیست؛ اصل جوهره در...