نتایج جستجو

آنچه که الآن به دنبالش هستیم، این است: چطور می‌توانیم با این بیت‌های بله و نه، در این بستر و در این پایه، معنا را ظهور بدهیم؟ ظهوری که درک نفسانی معنا صورت نمی‌گیرد و تا آخر، اتاق چینی است، اما در یک پایه و یک لایه‌ای از آن، معنایی که در منطق انتظار داریم ظه...

اگر نظر شریفتان باشد، پارسال عرض می‌کردم که بین آگاهی و خودآگاهی و هوش -به یک معنای وسیعش- با درک معنا فرق گذاشتیم و همه این‌ها هم در پایه که در پایه ظهور کند، نه این‌که از عالم بالا اشراق شود؛ همین‌جا پایه‌ای فراهم کنیم که معانی ظهور کند. شبه درک معنایی که ...

آنچه که بیشتر منظور من است، این است که در پیوند، ما می‌توانیم معنا را به ظهور بیاوریم؛ این خیلی اهمیت دارد. من دنباله عبارت ایشان را بخوانم، تا بقیه چیزها را عرض کنم. اینجا باید به تفاوت مهمی که بین مثال تابلو نقاشی و زبان برنامه‌نویسی وجود دارد، بپردازم:...

جلسه قبل، ذیل فرمایشی که آقا به من داده بودند، یک تقسیم رباعی داشتیم که در حقیقت دو تقسیم بود. تقسیمی از این حیث که چیزی ناظرمحور باشد یا ذات‌محور باشد. همچنین پایه‌ای که در آن ظهور می‌کند، ثابت باشد یا پویا و متحرک باشد. اگر نظر شریفتان باشد، جلسه قبل این ت...

علی ای حال، ظهور به‌معنای هوش پایه‌محور؛ پایه‌ای که معانی را در کار بیاورد و معنادار باشد، که بدون درک معنا و بدون نفس‌مندی و بدون روح داشتن، معنادار باشد. بعد هم جواب آقای سرل در اتاق چینی را هم بدهیم و بگوییم همین نمادهایی از زبان چینی که تو گفتی که آقای ا...

شاگرد۶: درک پایه‌محور، اشتراک معنوی یا لفظی است؟ استاد: اصلاً در پایه ما درک نداریم. شاگرد۶: پس این‌که درک می‌گوییم، مشترک لفظی است؟ استاد: ما درک نگفتیم. شاگرد۶: آگاهی را که گفتید. استاد: گفتم معنادار است. درکِ معنا ندارد، ولی معنادار است و عملیتِ معنا...

بخش اول بحث این بود: تمییز دقیق و روشن با مثال‌های واضح پیدا کنیم برای ارائه اینکه انسان بیش از این چیزی است که بخواهد عین او در هوش مصنوعی شبیه‌سازی شود؛ خیلی خیلی بیش از این است. این بخش اول بود. اندازه‌ای هم که سهم ذهن ما بود، مسائلی  عرض کردم. هر مطلبی ه...