رفتن به محتوای اصلی

ظهور حقیقت آب در عالم ماده بر کرسی H2O

     در پایه‌هایی که در عالم خودمان هست، عرض کردم یکی در سطح اتم داریم، یکی زیر اتم داریم، یکی بالای اتم؛ هر ترکیبی و هر بخشی را که نگاه کنید، خودش یک پایه‌ای است که خدای متعال در این بستر، از عالم ورای پایه‌ها برای حقائقی فراهم می‌کند که - همانطور که جلسه قبل عرض کردم - حقائق افلاطونی بود. هفته قبل هم توجیهاتی که راجع آن بود را خواندم. این توجیهی هم که من عرض می‌کنم در افلاطون‌گرائی یک تقریری است. به گمانم بر این عرضی که دارم، شواهد عدیده‌ای باشد که آن عوالم افلاطونی طوری است که اگر در اینجا برای آن‌ها هر پایه‌ای فراهم شود، یکی از آن حقائق لایتناهی ظهور می‌کند. خود حقیقت آب با خصوصیتی که دارد، محضاً یک حقیقت فیزیکی نیست، بلکه یک طبیعی دارد. طبیعی او، برای آن عالم ورای وجود است که در اینجا ظهور می‌کند. توسط چه چیزی ظهور می‌کند؟ توسط این‌که در عالم فیزیکی، پایه H2O فراهم می‌شود. همین آب می‌تواند در عالم برزخ ظهور کند و لزومی نکرده که پایه آن H2O باشد. می‌تواند در قیامت ظهور کند. این حقیقت در جاهای مختلف ظهور می‌کند اما پایه‌ای که فعلاً در عالم فیزیک دارد، H2O است.

شاگرد: می‌خواهید روی آیه « وَإِن مِّن شَيۡءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَمَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلَّا بِقَدَرٖ مَّعۡلُومٖ»[1] تطبیق بدهید؟

استاد: مانعی ندارد. آن آیه که عجیب است. «خزائن».

شاگرد: پایه اگر به وجود آمد، در آن، خزائن جاری می‌شود.

استاد: بله، «و ما ننزّله الا بقدر»؛ من می‌خواهم «قدر» آن را بگویم. «وَ مَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلَّا بِقَدَرٖ مَّعۡلُومٖ»؛ وقتی تقدیر می‌آید، یکی از شعب تقدیر، همین فراهم شدن پایه است. وقتی یک پایه در این عالم فیزیکی فراهم می‌شود، آن خزینه تقدر پیدا می‌کند؛ یعنی طبیعی به فرد می‌رسد.

شاگرد: فرمودید «قدر» یعنی اندازه و هندسه هم یعنی اندازه… .

استاد: بله، الهندسة. یکی از شعب آن است. «قدر» در بستر گسترده‌تری هست. یعنی «قدر» می‌تواند تا قبل و بعد و خیلی از چیزهای آن دخالت کند. 


[1] الحجر ٢١