استدلال اول: قیاس با بیگانه
ایشان میگوید وقتی با موجودات متفاوت با خودمان برخورد کنیم…؛ حتی با ماده بدنی متفاوتی هم باشند و اصلاً با ما فرق دارند - من بعداً در پایهها این را توضیح میدهم؛ رویکردی که ایشان دارد نزدیک به چیزهایی است که من عرض کردم، ولی تفاوتهای مهمی دارند - ایشان میگوید اگر ما ملک یا جنی را ببینیم؛ یک چیزی را ببینیم که از ریخت ما نیست و اسمش را بیگانه میگذاریم، ولی میبینیم که سر در میآورد؛ حاضر است با ما حرف بزند، استدلال کند، رد کند، نقض کند؛ خب میگوییم او هوشمند است و روح دارد. یک چیزی در آن هست که شعور و درک و فهم است، ولو بدنش مثل بدن ما نیست. ایشان میگوید خب وقتی ما زمینهای را فراهم کردیم که با ماشینی مواجه هستیم که دقیقاً مثل همان بیگانه رفتار میکند…؛ مثل این است که ما به فضا میرویم و با چیزی مواجه میشویم و خبر نداریم که آنها یک ماشین هوشمند درست کردهاند؛ با آن حرف میزنیم و میبینیم کاملاً همه چیز را میفهمد و جواب میدهد. این یک استدلال از ایشان است.
بدون نظر