رفتن به محتوای اصلی

بیان مکی بن ابی‌طالب در قصد ناسخعثمانبرای ثبت قرائت واحده

حالا من می‌خواهم همین روال را به خود مکی بن ابی‌طالب عرض کنم؛ شما هم در کتابت مختاری داری که «تناقض نفسک». در کتاب «الابانة» می‌گویید عثمان می‌خواست یکی را بنویسد. البته توضیح خیلی خوبی می‌دهد. یعنی انصافا توضیحی که «الابانة» دارد خیلی خوب است. «الابانة» کتاب کوچک ولی پر فایده‌ای است. ایشان اول وارد می‌شود و می‌گوید اصلاً عثمان چرا این کار را کرد؛ به‌خاطر این‌که اختلاف شده بود. چون اختلاف شده بود می‌خواست مصاحف را واحد کند. بعد می‌گوید آمد و یک مصحف نوشت و پنج نسخه از آن را به بلاد فرستاد. این مصحف که ابتدا به ساکن نبود؛ مردم خودشان قبلاً می‌خواندند. نماز می‌خواندند و ختم می‌گرفتند. قرآن بود. این همه از حفاظ بودند. خُب حالا مصحف عثمان که آمد می‌خواهند چه کار کنند؟ یعنی کسی که از بچگی قرآن می خوانده می‌خواهی مصحف را از دست او بگیری؟! نه، این‌طور نبوده. او می‌گوید عثمان می‌خواست یک مصحف بنویسد. اما چون خط تاب آن را داشت، همین که به بلاد مسلمین رفت، آن مقری آن چه که کاملاً مخالف با این مصحف عثمان بود را می‌گفت نخوانید، اما بقیه قرائاتی که می‌توانست بگوید در مصحف بگوید به این صورت بخوانید، دیگر مشکلی نبود. چرا به این صورت بود؟ می‌گوید به‌خاطر این‌که صحابه در بلاد پخش شده بودند و اقراء می‌کردند. هر کدامشان هم طبق روایت عمر و هشام یک جوری شنیده بودند. صحابه مشکلی هم با هم نداشتند. او می‌گفت او به این صورت خوانده و دیگری می‌گفت او به این صورت خوانده. پس قبل از توحید مصاحف قرائات بود. سبب آن هم تفرق صحابه در بلاد بودند. هر کدام جوری اقراء کرده بودند که آن شهر یاد گرفته بودند. حالا مصحف عثمان آمد. مصحف عثمان کدام بخش از آن قرائات را می‌توانست کنترل کند؟ آن بخشی که قرائات آن‌ها کلاً با رسم این مصحف مخالف بود. لذا می‌گفتند به این صورت بخوانید؛ قرائت این است. اما جایی که قرائت آن‌ها می‌توانست با این رسم موافقت کند، همین‌طور ماند. البته عثمان آن را اراده نکرده بود، چون تنها یک قرائت را اراده کرده بود. اما چون بلد آن‌ها به‌خاطر اقراء صحابی قبلی به این صورت می‌خواندند و رسم مصحف هم با آن موافق بود، در نتیجه آن قرائات ماند. بنابراین عثمان توانست تعدد قرائات را کنترل کند. از آن توسعه زیاد در بیاورد و آن را کم‌تر کند. ولی منظور خودش از رسم المصحف یک قرائت بود.