حرف واحد در مقابل قرائت به مترادف و سبعه احرف بهمعنای انواع تعدد قرائات
به عبارت مجمع برگردیم. «وقال الشيخ السعيد أبو جعفر الطوسي، قدس الله روحه: هذا الوجه أصلح»؛ نمیدانم عرض من جا میگیرد یا نه. من کاری به «عندنا» ندارم. من به تعلیل آن کار دارم. چرا از سائر وجوه اصلح است. «لما روي عنهم عليه السلام»؛ این تعلیل بسیار مهم است. در منزل به آن فکر کنید. این تعلیل را صاحب مجمع دوباره از شیخ نقل میکنند. یعنی مسأله سبعة احرف را اگر به انواع وجوه و اختلاف قرائات معنا کنیم، علت را این میدانند که ائمه فرمودند هر جور که مردم میخوانند شما هم بخوانید. این تعلیل چیز کمی نیست. غیر از اینکه اجماع عملی شیعه هست که احدی مخالف نبوده که شیعه همه قرائات را می خوانده، آن هم بهراحتی.
لذا سؤال من جلوترها این بود: این مطلب امروز برای من که خیلی عالی بود. هفت-هشت سال است که میخواستم قرائن منفصله پیدا بکنم، اما قرینه متصله ای به این واضحی بود که عرض کردم تمام است. چون من خیلی به دنبالش بودم. کسی که دنبال یک چیزی بوده جور دیگری میبیند. این عیدی عید غدیر میشود. اگر بعداً روی آن تأمل کنید عرض من را تأیید میکنید. ولی آن سؤال این است:
ما باید به فضای شیعه برویم. به عصر معصومین برویم. اتکالا و اعتمادا به حرف این دو بزرگ، حرف این دو بزرگ چیست؟ این که نزد امامیه معروف است که قرآن حرف واحد است. همچنین اجماع امامیه است که میتوانید همه قرائات را بخوانید. سؤال این است: خودتان را در ذهن عوام شیعه نزد معصومین ببرید. از یک طرف همه شنیدهاند که قرآن یکی است، از یک طرف عملاً همه قرائات را میخوانند، یک جا نباید در ذهن یکی از آنها سؤال بیاید که ما نباید بدانیم حرف خدا «ملک» یا «مالک» است؟! این سؤال در ذهنشان بیاید. مرحوم آقای خوئی در تنقیح فرمودهاند حتی یک روایت ضعیف نداریم که سؤال کرده باشد. ذهنیت شیعه را چطور تحلیل میکنید؟ چطور این دو در ذهن آنها بود؟ از یک طرف میگفتند حرف واحد است و از یک طرف میگفتند همه را میخوانیم. زهری میدانید چه گفت؟ گفت «ملک» برای مروان است! یعنی مروان بهراحتی آمده کلام خدا را تغییر داده؟! شیعه هم میگوید بخوانید، مانعی ندارد، حرف مروان است، خب باشد؟! در نماز هم خواندید مشکلی نیست. یعنی موضع گیری آنها در مقابل بنی مروان به این صورت بود؟! بسم الله را چطور جا انداختند؟ گفتند جهر به بسم الله شعار شیعه است. اگر بسم الله را نخوانید نمازت باطل است، این در شیعه هست یا نیست؟! آن وقت بگویند «ملک» یا «مالک»؟! در زمان ما یک مرجع تقلید احتیاط کند و بگوید هر دوی آنها را میخوانم. چون نمیدانم کدام یک از آنها کلام خدا است. معلوم میشود که این حرف برای زمان ما است. در زمان آنها اصلاً این تردید را نداشتند.
پس سؤال این است: با در نظر گرفتن این دو فرض؛ فرض اینکه معروف بوده که قرآن واحد است و وجود اجماع بر اینکه میتوانید همه آنها را بخوانید، یک بار نباید در ذهنشان سؤال بیاید که خلاصه کلام خدا کدام یک از آنها است؟!
شاگرد:…
استاد: بله، تخالفی نمی دیدند. همه عرض من این است. چرا نمی دیدند؟ بهخاطر اینکه در حرف واحد که مماشاتی نبود. اجماع علمی مماشات بود؟! ابدا. حرف واحد مخالفت رسمی با اهلسنت بود در سبعة احرف مرادف گویی. اجماع هم که توافق با معنای اصلی سبعة احرف بود.
والحمد لله رب العالمین
بدون نظر