رفتن به محتوای اصلی

لزوم قرائت طبق قرائت جایزة در صورت تعیین در مهر

این از مقدمه. برای فردا این را نگاه کنید. همه شما شرح لمعه را خوانده‌اید. یک کتاب درسی است. چیزهایی هست که به درد مباحثه ما می‌خورد. در شرح لمعه دو جلدی، صفحه نود و هشت است.

(ويجوز جعل تعليم القرآن مهرا)، لرواية سهل الساعدي المشهورة فيعتبر تقديره بسورة معينة، أو آيات خاصة، ويجب حينئذ أن يعلمها القراءة الجائزة شرعا، ولا يجب تعيين قراءة شخص بعينه وإن تفاوتت في السهولة والصعوبة، ولو تشاحا في التعيين قدم مختاره، لأن الواجب في ذمته منها أمر كلي فتعيينه إليه كالدين[1]

متن لمعه این است: «یجوز جعل تعلیم القرآن مهرا»؛ شوهر می‌تواند مهر خانم خود را تعلیم قرآن قرار دهد. این متن لمعه بود. شهید ثانی چه فرمودند؟

«لرواية سهل الساعدي المشهورة فيعتبر تقديره بسورة معينة أو آيات خاصة»؛ شهید ثانی می‌گویند وقتی می‌خواهد مهر همسرش تعلیم قرآن باشد باید سوره معین را مشخص کند. فقها بحث کرده‌اند. باید سوره را تعیین کند. مشهور هم همین را می‌گویند. از قدیم فقهای شیعه می‌گفتند که باید سوره را تعیین کند. در مبسوط شیخ هم هست. اما آیا باید قرائت را هم تعیین کند یا نه؟

«ويجب حينئذ أن يعلمها القراءة الجائزة شرعا»؛ نه هر قرائتی بلکه قرائتی که شرعا جایز است.«ولا يجب تعيين قراءة شخص بعينه»؛ یعنی لازم نیست که تعیین کند قرائت ابن کثیر، عاصم و.. باشد. اما حتماً باید قرائت جایز شرعی را به او تعلیم کند. خود شهید ثانی درس قرائت خوانده بودند، وقتی ایشان می‌گویند جایز است، شیخ هم چه می‌گویند؟«بل‌ أجازوا القراءة بالمجاز ‌ألذي‌ يجوز ‌بين‌ القراء»، نه هر قرائتی. این قید بسیار مهمی در فرمایش شیخ و کلمات فقها است. مجاز شرعی در قرائات چیست؟ این سؤال است. ان شالله فردا به تفصیل عرض می‌کنیم. در کتب قبل از قرن دهم: علامه، شهید مفصل توضیح داده‌اند.

در جواهر هم جلد سی و یک، صفحه سی و یک دارند. محقق هم فرموده‌اند. فرموده‌اند وقتی مهر می‌کند «ويلقنها الجائز[2]»؛ حتماً اگر ذمه اش از مهر بریء شود، باید قرائت جایز باشد. صاحب جواهر فرمودند جایز چیست؟ «وحينئذ فيلقنها الجائز منها ، سواء كان إحدى السبع أو الملفق منها[3]»؛ تلفیقش مانعی ندارد ولی باید جایز باشد. یعنی ما قرائتی داریم که نزد فقه امامیه ممنوع است. مفصل فقها در مورد آن صحبت کرده‌اند.

والحمد لله رب العالمین


[1]الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية ج۵ ص۳۴۶

[2]شرائع الاسلام- ط استقلال ج٢ص۵۴۶

[3]جواهر الکلام ج٣١ص٣١