رفتن به محتوای اصلی

معارف روایی، منبعی برای رد آتئیست‌ها

این بیانات دارد مظلوم واقع می‌شود. یعنی اگر ذهنمان را برهانی کنیم و برای بیان کلاسیک دقیق، این‌ها را پایهریزی کنیم، دیگر آتئیستها و بحث‌هایی که دارند، حرفی ندارند که بزنند. این را از روی تعصب عرض نمی‌کنم؛ بیان آن‌ها رنگ می‌بازد. فقط حرفش زده نشده است. کلاسیک نشده است. دقیق و به جا بتوانیم حرف‌هایی که زده شده را، توضیح بدهیم. ولذا اگر «الیه یرجع الامر کله» توضیح داده شود، می‌بینید حرفشان هیچ است.

دو نفری که در تلوزیون آمریکا مناظره کردند، داوکینز زیست‌شناس با کالینز بودند. آن یکی که خداوند متعال را قبول نداشت، کلامش را به این ختم کرد؛ گفت: من می‌دانم اگر خدایی هم باشد، اینی که این ادیان می‌گویند، نیست. یعنی در ذهن این فرد، آنچه که ادیان می‌گویند، همانی است که مسیحیت می‌گویند؛ یعنی خدا خر دارد و پایین آمد و کشتی گرفت. به قول خودشان خدای شخصوار. همانی که مجسمینِ ما می‌گویند. خدای شخصوار است که او می‌گوید اگر خدایی باشد این نیست. به اینشتین همچنین چیزی را نسبت می‌دهند. چون این‌ها در محیط حرف‌های خودشان هستند. گفته است: آن خدایی که من می‌فهمم، نباید این‌طور باشد. خُب، معلوم است. ما می‌گوییم مجسمیها کافر هستند. لذا دیدم آن سال‌های اولی که این‌ها مناظره کرده بودند، دانشجویی فوری به فارسی ترجمه کرده بود و در وبلاگ خودش گذاشته بود و زیرش نوشته بود: اگر من بخواهم این حرف این داوکینز که می‌گوید «اگر خدایی باشد این‌ها نیست» را خلاصه کنم، در یک کلمه می‌گویم: «سبحان اللّه»! خیلی خوب گفته بود. آن‌هایی که خداوند را می‌گویند، می‌گویند هرچه می‌گویی دنبالش بگو «سبحان اللّه». خیلی جالب است. رکوع می‌رود و می‌خواهد تعظیم کند، می‌گوید: «سبحان ربّی العظیم». «سبحان» گفته است ولی می‌گوید: «اللّه ‌اکبر». جالبش این است که چیزی نگفته که بگوید «اللّه‌اکبر»، بلکه تسبیح کرده است، ولی باز می‌گوید: «اللّه ‌اکبر». نماد دین که انبیاء و اوصیاء هستند، این را به ما گفته‌اند. اما ما آن‌ها را طور دیگری جلوه بدهیم.

فقط تعبیر «و دائم لا بأمد» می‌ماند. اشارهای می‌کنم؛ تا برای هفتهی بعد مراجعه کنید. لغویین «أمد» را به‌معنای غایت گرفته‌اند. غایت یعنی نهایت. اگر غایت به‌معنای نهایت باشد، عبارت را باید چطور معنا کنیم؟ «دائم لابغایة». این‌طور می‌توان معنا کرد یا نه؟