رفتن به محتوای اصلی

معنای علامه‌ی شعرانی از تعبیر «لک یا الهی وحدانیة العدد»؛ لام ملکیت و سکوت کیفیت وحدت ذات الهی

شاگرد: در اینجا می‌توان گفت: «لک»، همان ملکیت را نشان می‌دهد، بعد می‌گویند: وحدانیت عددی، برای تو است. اما در مورد خود تو، در اینجا، قضاوت نمی‌کنم که بگویم وحدانیت خودت عددی است یا غیر آن. یعنی وحدانیت عددی، ملک تو است اما در جای دیگر می‌گویند: «واحد لا بالعدد».

استاد: بله؛ این در ذهن بنده بود. می‌خواستم [همین را] بگویم. آقای شعرانی، حاشیهی مفصلی دارند. دیگران هم دارند. می‌گویند: این جزو واضحات عقل و روایات است که وحدت خداوند متعال، عددی نیست. آدم خیلی تکان می‌خورد که یک دفعه، در صحیفه برسد به تعبیر «لک یا الهی وحدانیة العدد»! واقعاً این چیز عجیبی است. شبیه آن برای وجود بود: «لَمْ تُمَثَّلْ فَتَكُونَ مَوْجُوداً»[1]؛ خدایا تو موجود نیستی! خیلی عجیب است. انسان باید [این را] معنا کند. لذا می‌فرمایند با «واحد لا من عدد» هیچ منافاتی ندارد. با چه بیانی؟؛ بیان ایشان این است: می‌گویند کل عدد و وحدانیتش برای تو است اما از این ساکت است که وحدت خود تو چیست. باید از «لا من عدد» در بیاوریم. آن نکته‌ای که می‌خواستم عرض کنم و یادم رفته بود، همین بود … .

شاگرد: با بیان ملاصالح، چه فرقی کرد؟

استاد: فرقی نکرد. ایشان می‌فرمایند: ساکت از وحدت خودش است. لذا ما وحدت خودش را از جای دیگری به دست می‌آوریم. به عبارت دیگر می‌خواستم، بگویم منافاتی ندارد. سکوت که حرف زدن نیست. حضرت علیه السلام می‌گویند: وحدانیت عدد برای تو است، ملک تو است. اما این را که وحدت خودت، به چه صورت است، در جای دیگر باید پیجویی کنیم. ساکت است. نه این‌که بخواهد، با مفهومش، مطلبی را بگوید.


[1]. صحیفهی کاملهی سجادیه، ج ۱، ص ۲۱۰.