رفتن به محتوای اصلی

معیار پذیرش شهادتین ظاهری کفار

شاگرد: منافاتی ندارد به‌صورت طولی همین شهادت به همین صورت هم پذیرفته نشود.

استاد: شهادت صوری؟

شاگرد: بله؛ شهادت ظاهری پذیرفته نشود. مثل قضیهی یهود که می‌فرماید: «وَقَالَت طَّائِفَة مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ ءَامِنُواْ بِٱلَّذِي أُنزِلَ عَلَى ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَجۡهَ ٱلنَّهَارِ وَٱكۡفُرُواْ ءَاخِرَهُۥ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ»[1]. یعنی آن را به‌عنوان یک حکم پایه می‌فرمایید.

استاد: همانجا، نمی‌گوید اگر آمدند آن‌ها را قبول نکنید. آنجا می‌گوید: چنین حیلهای کرده‌اند. وقتی حیله را اجتماعیا فهمیدیم، قبول نمی‌کنیم. این را که ما هم قبول داریم. یعنی جامعهی اسلامی در یک شرایطی، می‌فهمد که او می‌خواهد با شهادتین حیله کند. این را که هرگز نگفتم فقه می‌گوید شهادتین او را بپذیر. بنده این را نگفتم. آنجا مسلمین می‌دانند که آن‌ها می‌خواهند حیله کنند، می‌گویند: این شهادتینِ تو، به سرت بخورد! «إِذَا جَآءَكَ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ قَالُواْ نَشۡهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُۥ وَٱللَّهُ يَشۡهَدُ إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ لَكَٰذِبُونَ»[2]. اما یک وقتی است که یک نفر است. شما در یک شرایطی قاطع هستید؛ سازمان‌یافته و حیله نیست؛ شما می‌دانید به‌طور قطع اعتقاد ندارد، اما فعلاً به خاطر منافع دنیوی و سختی‌هایی که برای او دارد، چیزی نمی‌گوید. مسألهی فقهی را در اینجا عرض کردم. در کتاب‌های فقهی می‌گویند در اینجا از او قبول نمی‌کنیم. بعض فقها می‌گویند. عروه را نگاه کنید. حاشیهی عروه را در جلسهی قبل نگاه کردم، نرسیدم عرض کنم.


[1]. آل عمران، آیهی ۷۲.

[2]. المنافقون، آیهی ۱.