رفتن به محتوای اصلی

ماده‌ی «ضعف»، ماده‌ای دارای معانی ضد: ازدیاد و ضعف

ظاهراً در جلسهی قبل این را گفتم که کلمهی «ضعف» یکی از موارد بسیار پر فایده در فقه اللغة است. چرا؟؛ به‌خاطر این‌که طرفین معنای آن کاربرد زیادی دارد: یکی «ضِعف» است که به‌معنای چند برابر شدن است. یکی «ضَعف» است که به‌معنای فتور و کم شدن است. کاربرد هر دوی آن‌ها زیاد است. در قرآن کریم هر دوی آن‌ها چندبار آمده است. «يُضَٰعَفۡ لَهَا ٱلۡعَذَابُ ضِعۡفَيۡنِ»[1]، «لَهُمۡ جَزَآءُ ٱلضِّعۡفِ»[2]. چقدر «ضِعف» به کار رفته است. «ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعۡفٖ»[3]. تنها در قرآن کریم چقدر این دو به کار رفته است. معنای آن‌ها هم با هم جور در نمی‌آید. یعنی ضد هم هستند. اگر الآن عده‌ای باشد و کسی بگوید: «ضعفکم اللّه»! شما چه معنایی می‌کنید؟ یعنی خدا شما را ضعیف کند یا زیادتان کند؟ «تضعیف» کدام است؟ تنصیف، و تضعیف و … . کدام است؟ هر دوی آن‌ها است. باید با قرینه بفهمیم. باید با قرینه بفهمیم که «ضعّفه»، تضعیف به‌معنای زیاد کردن است یا کم کردن. یعنی لغت اینقدر محل ابتلا است. لذا باید راجع به آن فکر کنیم و حرف بزنیم. من از کتاب التحقیق بخوانم. البته چون حرف عین، مفصل است، کل جلد هشتم را برای عین گذاشته‌اند و غین و … را در جلد هفتم جلوتر آورده‌اند. توضیح هم داده‌اند. چون می خواسته چاپ شود. الآن در چاپ جدید التحقیق به چه صورت است، نمی‌دانم. لذا آدرسی که می‌دهم برای اولین چاپ است. چون می‌دانید مرحوم آقای مصطفوی شش جلد را با دست خط خودشان نوشتهاند. به خط خودشان است. فرموده‌اند این‌ها سخت است، تایپ می‌کنند و اشتباه می‌کنند. لذا با خط خودشان نوشتهاند و چاپ کرده‌اند. جلد هفتم را نمی‌دانم چرا ننوشتند. شاید سنشان بالا رفته است و … . یادم نیست توضیح داده‌اند یا نه. از جلد هفتم به بعد با تایپ و حروف چینی چاپ شده است، نه با دست خط. ظاهراً بعداً که چاپ کرده‌اند، جلد یک تا شش، همین‌طور است. تایپ شده است. در نرم‌افزار هم هست.


[1]. الاحزاب، آیهی ۳۰.

[2]. سبأ، آیهی ۳۷.

[3]. الروم، آیهی ۵۴.