رفتن به محتوای اصلی

مقدمه

اقسام مدلول تصوری

الان مدلول تصوری در  این تقسیم‎بندی‎ها هست، واضح هم هست ولی اسمش برده نشده.

 شما وقتی به کتاب لغت مراجعه می‎کنید در چه چیز کلام شک دارید؟ از چه حیثی شک دارید که می‎روید کتاب لغت نگاه می‎کنید؟ مدلول تصدیقی یا تصوری؟ مدلول تصوری. روشن است که در علقه وضعیه شک داریم. خب انسان این طور به ذهنش می‎آید که پس دیگر مدلول تصوری به مراجعه به لغت جوش خورده و مراجعه به لغت هم هر کجا هست، مدلول تصوری است و حال آن که این طور نیست یعنی هر کجا مراجعه به لغت هست دنبال یک نحو مدلول تصوری هستیم اما در بسیاری از موارد دنبال مدلول تصوری هستیم که با مراجعه به لغت برای شما حل نمی‎شود. چطور میشود؟! مدلول تصوری یعنی علقه وضعیه. نه! علقه وضعیه یک بخشی از مدلول تصوری است.

١.مدلول تصوری مفردات

شما وقتی یک جمله‎ای را میگویید کلماتش مفرداتی دارد یعنی هر مفردی در کتاب لغت یک مدلول تصوری دارد که موضوع له آن را می‎گیرد

٢.مدلول تصوری کلام

اما وقتی در یک کلام با هم جمع می‎شوند، شما باشید و این کلام و معنای مفرداتش، در کلام مرکب قرائن داخلیه تشکیل می‎شود یعنی وقتی «رأیتُ أسدا» می‎گویید الان «شما» مطرح شدید، خصوصیاتِ «شما» دارد در مدلول تصوری کلام دخالت می‎کند؛ چون الان اسد مدلول تصوری لغوی‎اش که به میدان آمده با سایر قرائن داخلیه کلام که صرفا به تصور محض کلام مربوط می‎شود، نه تصور مراد متکلم ارتباط پیدا می‌کند؛با مراد متکلم کاری نداریم.

دور هرمنوتیک

همین جا هم هست که آن دور پیش می‎آمد یعنی شما هرگز در معانی مفردات لغت دور ندارید، دور هرمونتیک[1] ندارید، شما کتاب لغت باز می‎کنید آب یعنی این، انسان یعنی این؛ کجا به دور ختم می‎شود؟ با دورِ تفسیر متن اصلا مواجه نمی‎شوید اما وقتی یک متن دارید آن وقت دور پیش می‎آید یعنی معانی لغوی که در ذهن شما فعال می‎شود می‎خواهید قطع نظر از گوینده خاص، قرائن حالیه و مقامیه آنها را بیرون بگذارید، قرائن حال و مقام را بیرون بگذارید، قرائن لفظیه داخلیه موجود در کلام «صدر الکلام من أی متکلم» کاری نداریم چه کسی گفته باشد، این جمله را به اهل زبان با آن اطلاعاتی که از زبان دارندعرضه می‎کنیم و لذا در مثال‎های رایجی که دارید تدریس فرمودید وقتی می‎گویید «رأیتُ أسدا یرمی» هیچ وقت ذهنتان سراغ این نمی‎رود که چه کسی گفته است؟ کجا گفته؟ همین برای شما کافی است، کاملا برای شما کافی است، متکلم هر کسی می‎خواهد باشد، آن‎ها چیزهای بیرونی است ما می‎خواهیم بگوییم این زبان طوری است که قرائن داخلیه خودش می‎رساند که این «أسد» یعنی رجل شجاع.

مدلول تصوری مجازی

لذا عرض ما این است که ما مدلول تصوری مجازی هم داریم اما برای کلام است، مدلول تصوری مفردات معنای حقیقی آن هست اما مدلول تصوری بسیاری از جملات با قرائن داخلیه و تناسب حکم و موضوع، در بطن خود کلام خودش را نشان می‎دهد، این نکته خیلی خوبی است قبلا هم من یادم است شاید چند بار هم بحثش شده بود، مدلول تصوری که خودش مجازی است ولی برای کلام است. در آن بحث تعارض احوال اصول همین‎ها را نسبتاً مفصل بحث کردیم.


[1] یکی از مهم‌ترین چیزهایی که در هرمنوتیک دچارش هستند دورِ هرمنوتیک است. آیا شما از کل می‌فهمید مقصود از مفردات را؟ یا کل را از مفردات می‌فهمید؟ دورِ سنگینی است. هر کدام هم در طول تاریخ خواستند این را جواب بدهند. و واقعاً هم ذهن ما چه کار می‌کند؟ شما از رأیت اسداً یرمی-از کل- فهمیدید که اسد یعنی رجل شجاع؟ یا از اسد فهمیدید که یعنی رجل شجاع؟ چه طور فهمیدید؟ کل، جزء را معنا می‌کند یا جزء، کل را معنا می‌کند؟ این مطلبی است. در حلّش هم حرف‌ها دارند. سیاق و مفردات، در عرض هم هستند یا در طول هم؟ می‌گویند در عرض هم، دوری‌اند. اما دوری‌شان را چه طور باید جواب بدهیم؟ دور چه طوری؟ بگوییم دورِ «مَعی»؟ دورِ مَعی اینجا جواب نمی‌دهد. چرا؟ چون نقطه­ی آغاز و پایان دارد. ذهن ما شروع می‌کند از کلام یک چیزی را می‌فهمد و آخر کار هم تمام می‌کند. مثل آن دورِ جدول تناوبی است که به دور درش بیاورند. برج متوکل را  دیدید؟ برج متوکل در سامرا عکسش هست، با اسب هم می‌رفتند تا بالا که آنجا اذان بگویند. یک چیز بزرگی است، پله‌های وسیعی هم دارد، با اسب می‌رفتند، بزرگ، تا بالا می‌رود. این پله‌ها به صورت مارپیچ، دور این برج می‌گردد، تا سر برج می‌رود.

دور هرمنوتیک (به انگلیسی:( Hermeneutic circle در دانش هرمنوتیک ناظر بر این مفهوم می‌باشد که شناخت اجزای یک اثر بواسطه فهم کل اثر مقدور می‌باشد و بالعکس. از این حلقه همچنین با عنوان حلقه ادراک (Circle of Understanding) نیز یاد می‌شود. از نظر شلایرماخر، این حلقه، متضمن یک دور باطل نبوده بلکه شالوده درک متون به روش هرمنوتیک می‌باشد.(سایت ویکی پدیا)