رفتن به محتوای اصلی

امکان یا عدم امکان ساخت پایه هوش اشراق‌محور توسط انسان

شاگرد1: وجه استحاله چیست؟

استاد: به‌خاطر این‌که آنچه که ما می‌گوییم، قوامش به احاطه بر زمان و مکان است، و پایه‌محور قوامش بر مادیت و فیزیکالیستی بودن است.

شاگرد2: شما پایه را فقط فیزیکالی تصویر می‌کنید؟

استاد: نه. چرا به بحث اصالت جامعه و فرد رفتیم؟! به‌خاطر این‌که نمی‌خواستم فقط فیزیکالسیم را بگویم.

شاگرد2: همان تمثلی که فرمودید، یک پایه ظهور نفس یا خیال و مثال منفصل است که در آن پایه، آن حقیقت ظهور کرده و به شکل تصاویری است که دیده.

استاد: آن پایه‌ای که شما می‌گویید، دارید توسعه می‌دهید و بیش از آن پایه‌ای است که الآن مورد بحث ما است. ما می‌خواهیم با تجمیع سخت‌افزار - که گفتم از سخت‌افزار شروع کردیم و تا اینجا آمدیم - از تجمیع بیت و بایت و چیزهایی که در شروع از متن سخت‌افزار گفتیم که می‌خواهیم به پایه برسیم. شما که قوه خیال می‌گویید، ما نمی‌توانیم از تجمیع این سخت‌افزار و بالا آمدنش در لایه‌های منِ پایه‌محور، به قوه خیال برسیم. یعنی شما پایه را معنایی می‌گیرید که از بحث ما توسعه داده‌اید. بله، درست است: «وَمَا نُنَزِّلُهُۥ إِلَّا بِقَدَر مَّعۡلُوم»[1]؛ خدای متعال عالم را تقدیر کرده و هر درجه‌ای از عوالمی که خدا آفریده، پایه‌ای است برای ظهور عالم بالاتر؛ در این که حرفی نیست؛ قوه خیال ما، قوه واهمه ما و همه این‌ها محفوظ است. اما بحث ما سر آن پایه نبود. چون بحث ما بحث هوش مصنوعی است، بحث سر پایه‌ای بود که از دل سخت‌افزار آمدیم و این لایه‌ها را طی کردیم تا به «من» پایه‌محور رسیدیم؛ «من» پایه‌محور بر پایه‌ی پایه‌های دیجیتالی یا کوانتومی، نه بر پایه‌های به‌طور مطلق.

شاگرد2: پایه‌های فیزیکالیستی انسان تا حدی از جسمانیت می‌رسد که پایه‌ی فوقانی نفس می‌تواند روی آن سوار شود، حالا سیستم دیجیتالی هم آیا محال است که بتواند به این درجه برسد؟ یعنی پایه‌ای بشود که نفس روی آن سوار شود.

استاد: آقایی بود که گفته بودند ایشان گفته ما می‌توانیم ماشین‌هایی داشته باشیم که نفس‌مند هستند. در آنجا یکی-دوجلسه راجع به این‌ها بحث کردیم. آنجا من عرض نکردم محال است؛ استحاله چیز دیگری است. اما آنچه که اشکال اصلی بود، تفاوت گذاشتن بود بین الگوریتم‌های تکاملی با حیات‌مندِ نفس‌مندِ متکامل روی مبنای کسانی که قائل هستند. کسانی که تکامل‌گرا هستند، یک مبنا دارند و کسانی که ثابت‌گرا هستند، یک مبنا دارند. روی مبنای کسانی که تکامل‌گرا هستند، الآن که یک بدنی هست که زنده است و در خودش تمام این سه میلیارد سال تکامل را دارد. شما که نمی‌توانید یک‌دفعه همه این مراحل را درست کنید. البته می‌توانید الگوی آن را بگیرید؛ الگوی تکامل انتخاب طبیعی را از آن‌ها می‌گیرید و در آموزش هوش مصنوعی، الگوی تکاملی به کار می‌برید؛ اخذ الگوی تکاملی با اخذ تمام اطلاعات ژنومی که انسان دارد؛ اگر بخواهید آن‌ها را به دستگاه بدهید، هنوز انسان‌ها خیلی کم از آن می‌دانند؛ چطور می‌خواهند به ماشین بدهد؟! بله، فقط می‌تواند از طریق کلونینگ و شبیه‌سازی، DNA یک سلول تنها را -سلول جنسی نه- هسته آن را - اوولی می‌گذارید که هسته‌اش را درآورده‌اید - آن رشد می‌کند و شما می‌گویید یک انسان پدید آمده شبیه کسی که سلول را از او گرفتید. در اینجا شما کاری نکرده‌اید و این را خود DNA آن شخص در محیط مناسب پدید آورد. بعداً هم نفس از عالم دیگر می‌آید. می‌گویید من شبیه‌سازی کردم! بله شما کردید، اما نفس این انسان شبیه‌سازی شده که پدید آمد، از عالم دیگر آمده. بسترش را هم خدا قرار داده است؛ حتی روی مبنای تکامل‌گراها. آن بستر را خدای متعال زمینه‌سازی کرده تا شما بتوانید شبیه‌سازی کنید. حالا صحبت سر این است که الآن ما خودمان می‌توانیم یک پایه بسازیم که همه اطلاعات ژنوم انسان در آن بالفعل باشد؟ نمی‌توانیم.


[1] الحجر ۲۱