تفاهم با کودک در یادگیری جدول ضرب در فرا زبان
«۲. اینکه از کودک بخواهیم هنگامی که دو نشانه به او عرضه شد، با حرکت عمودی و افقی در جدول ضرب، نشانهای دیگر را بیابد و ارائه دهد، این خواسته، با تفاهم با کودک به او منتقل میشود»؛ با او حرف میزنیم و معنا رد و بدل میشود. خب معنا رد و بدل میشود، اما در زبان فرا موضوعی. یعنی چون یک چیزهایی سرش میشود، توضیح میدهیم این کارها را بکن. درست هم هست و معنا را هم درک کرده است. اما وقتی در زبان موضوعی میرویم، یعنی در آن زبانی که میخواهد ۱ و ۲ و جدول ضرب برایش نشانهای باشد، هیچ درکی ندارد. تفاوت سطح درک، مهم است. معانی را به این صورت به او منتقل میکنیم.
«یعنی فرد با بهکارگیری معانی خاصی»؛ در فرا زبان، «مقصود خویش را به کودک منتقل میکند و کودک با یادگیری آن معانی، رفتار خود را انجام میدهد. پس، از این منظر هم، معنا واسطۀ رفتار کودک است. اما ماشین اینطور نیست. در ماشین، سازوکاری (مکانیزم) وجود دارد که بر اساس قوانین مادی شکل گرفته است و طبق سازوکار خاص، آن کار انجام میپذیرد. در مثال ترازو، ماشین به شکلی طراحی شده هرگاه طرفی سنگینتر از طرف دیگر بود به پایین برود. انجام کار در ماشین بدون واسطۀ معنا صورت میگیرد»؛ ببینید در اینجا مطالب مهمی هست. من که اینها را خواندم برای این بود که اینها کلید بحثهای مهم بعدی است. به کودک نشان میدهیم که این کارها را انجام بده؛ در اینکه کودک با معنا کار انجام میدهد، در مثال قبلی خوب است. اما وقتی با عینک معناگذاری دقت میکنند و اینطور میبینند، ما مثالها را دقیقتر میکنیم. یعنی مثالهایی که مواردیکه ایشان میگفتند را حذف کنیم. یعنی کاری کنیم که آنهایی که رهزن میشد، کنار برود.
بدون نظر