رفتن به محتوای اصلی

اضطراب کلمات طبری در بحث قرائات و سبعة احرف

شاگرد: طبق بیان شما حرف واحد، مثل «کلهم نور واحد» می‌شود.

استاد: اتفاقا در کافی شریف حضرت فرمودند «علی نبی واحد». یعنی پیامبری که بر او وحی می‌آید یک پیامبر است، نه این‌که شما بیایید شش تای دیگر به آن اضافه کنید. و لذا طبری تصریح می‌کند. شیخ همه این‌ها را دیده‌اند. می‌گوییم آقای طبری تو که می‌گویی همه این قرائات حرف واحد است خب سبعة احرف چه می‌شود؟ می‌گوید همه این‌ها حرف واحد است. آن شش تای آن کجا رفته؟ می‌گوید از من نپرسید من هیچ‌کدام را نمی‌دانم. چون همه آن‌ها محو شده. این در مقدمه طبری است. می‌گوید آن شش تا همه محو شده. پس این هایی که هست همه حرف واحد است. یعنی این هایی که هست همه از ناحیه خدا است. آن هایی که صحابه خودشان اقراء کرده‌اند و اضافه آمده بود محو شد و مسلمین آن‌ها را کنار گذاشتند. اما این‌که چطور آن ها را کنار گذشتند، عبارتشان با طحاوی فرق داشته. ما قبلاً مباحثه کرده‌ایم. طبری مضطرب صحبت می‌کند. اما طحاوی چون اهل اقراء بوده صاف تر حرف زده. تا من حرف طحاوی را دیدم به ذهنم آمد که مقری نبوده. رفتم دیدم همین‌طور است. طحاوی بزرگ است. مفسر است، محدث است اما مقری نبوده. یعنی استاد و شاگرد در قرائت نداشته. یک حرفی زده بود که از لحنش معلوم بود که این مقری نیست. طبری مقری بوده و نبوده. این‌ها به دهن من نمی‌آید که عرض کنم. ولی مباحثه طلبگی است. طبری در اقراء قوی نبوده، اتفاقا رفتم نگاه کنم در سند اقراء او را آورده‌اند، کتابی دارد که بیست و پنج قرائت در آن است. اما چون اطلاعاتش بسیار وسیع است، طبری در مطالب هنگامه ای است، هیچ کتابی نیست که نداشته باشد، تاریخ او را ببینید. لذا کسی که این توسعه را دارد در اقراء متمحض نمی‌شود. قهرا این‌چنین است. لذا کلمات او یک نحو اضطراب دارد. من بعداً برای شما شاهد می‌آورم. اینجا این‌طور می‌گوید و آن جا آن‌طور. یعنی یک طوری است که آدم در جمع کردن آن‌ها می‌بیند یک ذهنیت منسجم متشکلی ندارد. به خلاف دانی و ابن جزری که متشکل اند.

 همچنین مثل علامه حلی؛ آقای شعرانی از علامه اسم می‌برند و می‌گویند ابن جزری مقابل علامه بزرگ ما باید برود ژاژ بخواید. آقای شعرانی خیلی عبارت جالبی دارند. یعنی می‌گویند ابن جزری با همه تخصصش یک انگشت علامه هم نمی‌شود. لذا وقتی علامه این‌طور محکم صحبت می‌کنند، ایشان به مراتب علامه را از ابن جزری بالاتر می‌دانند. آقای شعرانی جزاف گو نیستند. مقدمه ایشان را آورده‌ام. الآن می‌توانید تایپ شده آن را کپی کنید. نوزده صفحه است که به مباحث ما مربوط می‌شود. بحث‌های بعدی آن چون به بحث ما مربوط نبود نیاوردم.

والحمد لله رب العالمین