رفتن به محتوای اصلی

اشاره به بعضی موارد ادعائی«خطأ الکاتب»

طبری گفته و مرحوم طبرسی هم به تفصیل گفته؛ می‌گویند این معقول است که یک نویسنده در کتاب خدا اشتباه کند، آن هم نه درجایی‌که مبهم باشد، جایی است که این قدر واضح است. هر کسی نگاه کند می‌بیند قبلش «راسخون» است و بعدش «مومنون» است، اما بین آن‌ها «المقیمین» است. احدی هم هیچ چیزی نگوید و همه هم برای هم آن را اقراء کنند!

شاگرد: در هر نسخه مصحف عثمانی هم تکرار شود.

استاد: احسنت، در هر نسخه ای هم تکرار شود. خطأ الکاتب تکرار شده اما احدی نگفته! مرحوم طبرسی می‌گویند اصلاً این باور کردنی نیست که بگوییم در اینجا نویسنده «و المقیمین» را اشتباه کرده است. حق هم با ایشان است. طبری هم می‌گوید. طبری می‌گوید این همه مسلمانان و اساتید فن بودند و چه دقت هایی داشتند! چه تغییراتی دادند! حجاج آمد در پنج-شش موضع تغییراتی داد اما آن هم طبق مختار بود. بحث هایش جای خودش. بله، سعید بن جبیر[1] گفته: «اخطأ الکاتب». عایشه گفته «اخطأ الکاتب»[2]، آن هم به‌صورت روایت، نه به‌صورت کاری که در بدنه مسلمین مرتب تکرار می شده و همه به هم یاد می‌دادند؛ مادر به فرزندش، پدر به فرزندش، استاد به شاگردش؛ «مقیمین» را یاد دادند.

به نظرم طبری هست؛ می‌گوید[3] حتی مصحف ابی که در محدوده مصاحف صحابه می‌شود «و المقیمین» دارد. البته برخی دیگر می‌گویند[4] در مصحف ابن مسعود «مقیمون» است. خب روی مبانی ای که در تعدد نزول داریم، مشکلی ندارد که از ناحیه ملک وحی صاحب کتاب به‌خاطر حکمت هایی هم «مقیمین» و هم «مقیمون» را اقراء کرده. «مقیمین» در مصحف ابی، در مصحف زید بن ثابت هست. مثلاً تا جایی که من می‌دانم از ناحیه معصومین در کتب شیعه نقلی نداریم که بگویند در اینجا اشتباه کرده‌اند.

در کفاره صید بود: «يَحۡكُمُ بِهِۦ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنكُمۡ»[5]، در اینجا روایت داشتیم که حضرت فرمودند «هذا مما أخطأت به الكتاب»[6]، بلکه «ذو عدل» است. خب این روایت در کافی[7] هست که حضرت فرمودند «اخطأت به الکتاب». این خطائی است که الف و واوش دقیق است و خیلی واضح نیست. خب در اینجا امام می‌فرمایند در الف خطا کرده. خب در «و المقیمین» که واضح است، در کتب شیعه هیچ نقلی نیست که بگویند اینجا خطا کرده‌اند. بلکه آن چه که می‌خواندند و معصومین هم امضاء کرده‌اند همین «مقیمین» است. می‌خواهم بگویم این مسأله خیلی مهم است.

مثلاً در «إِنّ هَٰذَٰینِ لَسَٰحِرَٰنِ»[8]، می‌گویند ناسخ خطا کرده. همان جا این‌طور نیست. در بین قراء سبعه، یک نفر از آن‌ها «انّ هذین لساحران» خوانده است؛ ابوعمرو بصری. شش نفر از آن‌ها «انّ هذان لساحران» خوانده‌اند.

شاگرد: «إِنۡ هَٰذانِ لَسَٰحِرَٰنِ».

استاد: نه، آن را حفص خوانده است. حفص و عده‌ای دیگر «إِنۡ هَٰذَٰنِ لَسَٰحِرَٰنِ» خوانده‌اند. آن چه که الآن مانوس ما است، حفص است. حفص خوانده «إِنۡ هَٰذَٰنِ لَسَٰحِرَٰنِ». اتفاقا مشهور «انّ هذان لسحران» است. در تفاسیر نگاه کنید. لذا اهل ادب بحث کرده‌اند. این‌ها قرائاتی است که هست. این‌ها مواردی است که طبق مبانی ای که نزد علماء در زمان‌های سابق واضح بوده، به مشکل برخورد نمی کردند. اما بعد از این‌که مبانی مبهم شده و اشکالات پیش آمده و فضای بحث مغبر شده، اشکالات پشت سر هم مطرح می‌شود و پدید می‌آید.

شاگرد: خطأ الکاتب مسلّم داریم که همه قبول کنند خطأ الکاتب بوده؟ اگر همچین چیزی بوده باشد باید از بین رفته باشد.

استاد: بله، اصلاً یک امر فطری است. وقتی ناسخ می‌نوشت اشتباه نوشت، خب حالا در یک مصحفش اشتباه نوشت، اما در دومی هم اشتباه بنویسند؟! خود ناسخ های پنج مصحف اول، باز اشتباه بنویسند؟! با این‌که همه عرب بودند و آیه می‌گوید «راسخون و مقیمون». فارس و ژاپنی و چینی نیست که فقط نقاشی کند. خب یک موقع می‌گوییم کسی زبان را نمی‌دانست و نقاشی کرد، خود همین ابن عامری که از نظر ادبی به او ایراد گرفته بودند، ابن جزری می‌گوید شما به کسی ایراد نحوی می‌گیرید که خودش زاییده عرب است و قریشی است. اما شما ایراد ادبیاتی می‌گیرد که چرا این‌چنین قرائت کرده!

شاگرد: موردی داریم که خطأ الکاتب باشد و تا به حال هم مانده باشد؟ نه این‌که یکی در یک جا گفته خطأ الکاتب است، جایی که همه قبول کنند.

شاگرد۲: در نوشتار «وَلَيَكُونَنْ»[9] را با تنوین نوشته اند، این از آن موارد است؟

استاد: نه، آن‌که اصلاً جزء خطأ الکاتب نیست. آن برای وقفش است. «لیکونا» و «لیکونن».

شاگرد۲: «لَيُسۡجَنَنَّ وَلَيَكُونا مِّنَ ٱلصَّـٰغِرِينَ».

استاد: در روایت دارد که گفته باشند این خطأ الکاتب است؟ یا همین‌طور ما می‌گوییم؟

شاگرد۲: منظورم این است که این نمی‌تواند جزء خطأ الکاتب باشد؟


[1] المصاحف لابن أبي داود (ص: ۱۲۸)

[2] تفسير مجمع البيان - الطبرسي (۳/ ۲۱۳)

[3] تفسير الطبري = جامع البيان ت شاكر (۹/ ۳۹۸)

[4] تفسير الطبري = جامع البيان ت شاكر (۹/ ۳۹۵)

[5] المائده ۹۵

[6] البرهان في تفسير القرآن، ج‏۲، ص: ۳۶۵؛ «عن حماد بن عثمان، قال: تلوت عند أبي عبد الله (عليه السلام): ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ فقال: ذو عدل منكم، هذا مما أخطأت به الكتاب».

[7] الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني    جلد : ۸  صفحه : ۲۰۵

[8] طه ۶۳

[9] یوسف ۳۲