رفتن به محتوای اصلی

کلام صاحب حدائق در نفی تعدد قرائات

صاحب حدائق در پایان فرمایششان فرمودند ما دو دسته روایات داریم که توضیح می‌دهد این تعدد نبوده. بخش اول روایاتی است که در مورد آیه‌ای می‌گوید این جور نازل نشده و این جور است. هفته قبل آن‌ها را خواندیم. همانی بود که از قفاری هم گفتم. امروز داشتم فکر می‌کردم؛ ابن شنبوذ در روات اهل‌سنت یکی از بزرگ‌ترین واسطه­ها است. شما کم سندی اقرائی می بینید که ابن شنبوذ در آن نباشد. یعنی آدم ساده‌ای نیست. به همین دلیل است که ذهبی از او دفاع کرد. این ابن شنبوذ سنی که احتمال تشیعش نیست، به‌خاطر دفاع کردن از این‌که امت نمی‌تواند نسخ کند، این‌طور شده! این هم مهم بود که از مکی نقل کردم. صفحه آن را دیدید؟ برای دفاع از آن اصرار داشت قرائات خلاف مصحف رایج را بخواند. یک سنی! بعد او را تادیب کردند و او نفرین کرد و دست ابن مقله هم قطع شد. ابن شنبوذ خیلی جالب است. مقری بزرگی است. در بسیاری از سندها اسم او را می‌آورند.

این شخص قرائتی را خوانده که اصلاً در نقل شیعه نیست. فصل الخطاب مرحوم نوری را ببینید. بالای هزار روایت راجع به همین­ها آورده‌اند اما این قرائت نیست. یعنی مرحوم نوری قرائتی را نقل نکرده که به این صورت باشد: «و لقد نصرکم الله ببدر بسیف علی و انتم اذله». اما ابن شنبوذ می‌گوید من رفتم اساتیدی که سینه به سینه نقل اقراء می‌کردند را دیده‌ام، این قرائت هم نازل شده بود. این همان مورد نقص و زیادتی است که هفته قبل عرض کردم.

یکی از حروف سبعة احرف، بالنقص و الزیاده بود. خب ایشان یک بخش مهمی از این دسته روایات را ذکر می‌کنند که صاحب حدائق تنها هفت مورد را آورده‌اند. برخی از آن‌ها هم خیلی جالب است. بنا ندارم خیلی طول بدهم. من حرفی ندارم تک‌تک آن‌ها را بخوانم. اما می‌خواهم به آن رساله برگردیم. هفت روایتی است که مرحوم نوری در فصل الخطاب، آن را بالای هزارتا کرده‌اند. صاحب حدائق در اینجا هفت تا از آن‌ها را می‌آورند. بعد هم روایات تحریف را ذکر می‌کنند و می‌گویند که آن‌ها خیلی زیاد است و من اصلاً نمی‌توانم آن‌ها را بیاورم.یک کلمه می‌گویم؛ اگر این همه از روایات هست، پس شما گفتید اجماع شیعه و ترخیص آن، از روی مماشات و رخصت است؟! فرمودند «استصلاح و التقیه» است. این چه تقیه ای است؟!