احب القرائات نزد علامه حلی
حالا السادس را ببینید:
[السادس] يجوز أن يقرأ بأي قراءة شاء من السبعة لتواترها أجمع ولا يجوز أن يقرأ بالشاذ وإن اتصلت روايته لعدم تواترها وأحب القرآن إلى ما قرأه عاصم من طريق أبي بكر بن عياش وقراءة أبي عمرو بن أبي العلا فإنهما أولى من قراءة حمزة والكسائي لما فيهما من الادغام والإمالة وزيادة المد وذلك كله تكلف ولو قرأ به صحت صلاته بلا خلاف[1]
«[السادس] يجوز أن يقرأ بأي قراءة شاء من السبعة»؛ هر کدام از این هفت تا را بخواند جایز است. چرا؟«لتواترها أجمع»؛ چون همه اینها متواتر هستند.
«ولا يجوز أن يقرأ بالشاذ وإن اتصلت روايته»؛ نمیتواند قرائت شاذ را بخواند. ولو سند متصل داشته باشد. همانی که آقای شعرانی در رد ابن جزری از تذکره آوردند.
چرا نمیتواند بخواند؟«لعدم تواترها»؛ قرآن نیست. حالا باز هم توضیح میدهند. خب حالا از این هفت مورد شما نظری دارید؟ شیخ الطائفه فرمودند:«کرهوا تجرید القرائه الواحده». ایشان هم نمیخواهند تجرید کنند. لذا بعد هم تصریح میکنند. فقط از حال خودشان میگویند. میگویند:
«وأحب القرآن إلى ما قرأه عاصم من طريق أبي بكر بن عياش وقراءة أبي عمرو بن أبي العلا فإنهما أولى من قراءة حمزة والكسائي لما فيهما من الادغام والإمالة وزيادة المد وذلك كله تكلف»؛ نمیشود بخوانی، سخت است. چرا ما قرائتی را انتخاب کنیم که سخت است؟! پس احب قرائتی است که راحتتر است.«ولو قرأ به»؛ یعنی اگر به قرائت حمزه با همه اماله هایی که دارد بخواند،«صحت صلاته بلا خلاف»؛ بدون اختلاف نماز او صحیح است. ملاحظه کردید که من در آن صفحه هم آوردم. استدلالاتی دارند که در چند جا میگویند آن چه که متواتر نبود، لیس بقرآن. میگویند چون قرآن نخوانده است.
[1]همان
بدون نظر