رفتن به محتوای اصلی

کار کلاسیک و اجماع سازی برای جاانداختن مصحف عثمان

شاگرد٢: در کتاب هایشان خیلی دارند که صحابه در مورد عثمان چیزی نگفته اند و فقط دارد که تعجب کردند .

استاد: این خلاف واضح است. وقتی ما کار نکرده‌ایم همین می‌شود.

شاگرد٢: غیر از ابن مسعود را می‌گویند.

استاد: اولاً آن‌ها اول از ابن مسعود اسم می‌برند و بعد اسم نمی برند، یعنی کار کلاسیک کردند. ابدا این‌طور نیست. یعنی مخالفت ابن مسعود هم متواتر است. امروز کتاب فضائل القرآن ابن کثیر را می‌دیدم. دیدم که همه چیز را دارد می‌گوید. یعنی نحوه مخالفت ابن مسعود روشن و کالشمس است. فقط می‌گویند بعداً رجوع کرد و همراه شد. خب باید ببینیم شد یا نشد؟ پس اجماعی نبود! مهم‌تر این بود که خدمت ایشان گفتم. این‌ها باید جلا داده شود. شما می‌گویید مخالفتی نکردند؟ پس وقتی محمد بن ابی بکر آمد ریش او را گرفت و به او گفت «یا نعثل»، بعد او گفت «اني لَسْتُ بِنَعْثَلٍ وَلَكِنِّي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ[1]»، این‌ها در نقل خود اهل‌سنت است، محمد بن ابی بکر اول چیزی که به او گفت چه بود؟ گفت «بدلت کتاب الله». چطور به او اعتراض نکرده باشند اما او را کشتند؟! چطور در کتاب‌های خود شما می‌گویند «نقموا انه محا کتاب الله»، که وقتی ذهبی می‌بیند که اوضاع ناجور است، فوری می‌گوید «جمعهم علی مصحف واحد». پس چطور اجماع کردند؟ این‌ها آمدند در بیانات کلاسیک علوم قرآنی خودشان این را جا انداختند. «اجمعت الصحابه»؛ هیچ کسی حرف نزد! خب وقتی هم کلاسیک شد دانش‌آموز این کلاس می‌گوید بله، همه اجماع کردند و رفتند و تمام شد. اما اگر شما از کتاب خودشان واضح این‌ها را بگویید، یک منصفی که از سن پانزده سالگی روایات ابن مسعود را دیده، روایات کشتن عثمان را دیده و این‌ها را از او مخفی نکرده‌اند تا بعد از هفتاد سال در یک کتابی ببیند، اگر این‌ها را ببیند دیگر محال است که قبول کند صحابه اجماع کردند. بلکه می‌گوید نزاع بود و… .

والحمد لله رب العالمین


[1]تاريخ المدينة ج۴ص١٢٨۵