«ضُعف» لغت قریش
در مباحثه توحید یکی از آقایان از «انی اجد فی بدنی ضُعفا» سوال کرد. خب ببینید از مواردی که بحث خیلی خوبی داشت و از جاهای عجیب التمهید بود، این بود که ایشان گفته بودند همان قرائتی که عاصم خوانده «ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضُعۡفٖ ثُمَّ جَعَلَ مِنۢ بَعۡدِ ضُعۡفٖ قُوَّة ثُمَّ جَعَلَ مِنۢ بَعۡدِ قُوَّةٖ ضُعۡفا وَشَيۡبَة»[1] ارجح است. عبارت ایشان را آورده بودم؛ «فالارجح ان عاصما هو الذى قرأ بالضم فيما اقرأه على حفص»[2]، در کتاب فارسی ایشان فی الجمله تغییری داده شده بود[3] و این ها معلوم بود. این ها مطالب مهمی بود. شوخی نیست. آدم که این جور چیزها را می بیند کلید می شود برای دنبال کردن آن. خب حالا ایشان گفتند نه، حق این است که خود عاصم «ضُعف» خوانده است. عاصم که «ضُعف» نخوانده است. الان هم در مصحفی که ما داریم «ضَعف» است! «ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعۡفٖ ثُمَّ جَعَلَ مِنۢ بَعۡدِ ضَعۡفٖ قُوَّة ثُمَّ جَعَلَ مِنۢ بَعۡدِ قُوَّةٖ ضَعۡفا وَشَيۡبَة». یعنی قرائت عاصم و قرائت حفص از عاصم «ضَعف» است. پس «ضُعف» چه بود؟! ایشان در آن جا گفته بودند در روایات هست که حفص «ضُعف» خوانده است. حفص گفته بود من راوی از عاصم هستم، لذا میخوانم «ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعف». اما خودم بهعنوان یک قاری مختار دارم. مختارم یک حدیثی است که به ابن عمر میرسد. میگوید من محضر حضرت «ضَعف» خواندم، حضرت فرمودند «ضُعف». مختار حفص بهعنوان یک قاری «ضُعف» شده است. اما در مصحف که «ضُعف» نیست. ایشان بهخاطر همین روایتی که حفص «ضُعف» خوانده میگویند حق این است که عاصم هم «ضُعف» خوانده. اینها مطالب بسیار مهمی است که میخواهم فراموش نشود. پس قرائت حفص از عاصم «ضَعف» است. اما حفص از مختار خودش که بهخاطر استناد به روایت است، «ضُعف» است. خب چه گفت؟ گفت حضرت کلام من را تصحیح کرد. گفتم «ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعۡفٖ»، حضرت فرمودند «ضُعف». خب می گوییم لغت قریش؛ در صفحه همین آیه در فدکیه مفصل آورده ام. می گویند «ضُعف» لغت قریش است. خب حالا اگر شما حدیث شریف کساء را خواندید، «انی اجد فی بدنی ضُعفا». لغت قریش «ضُعف» است. حالا اگر لغت مدینه و دیگری باشد می گوید «ضَعفا». یعنی خود تعبیر حدیث شریف کساء موید این است.
[1] الروم ۵۴
[2] التمهيد في علوم القرآن ج۲ ص۲۴۹
[3] علوم قرآنى(معرفت) ۲۴۱؛ «نظرى را كه مىتوان ترجيح داد اين است كه اين كلمه را حفص هرگز به ضم نخوانده و با شيخ خود هيچگاه مخالفتى نورزيده است».
بدون نظر