رفتن به محتوای اصلی

نقطه دار بودن خط ابتدائی در الواح کشف شده؛ شاهدی مهم در رد قول ضعف خط عربی

به دو کتاب مراجعه کنید که دو کتاب خوب در زمان ما است. یکی «حیاة اللغة العربیة» است که برای حفنی ناصف است. مصری است. از کسانی است که در نویسندگی و تحقیق و باز بودن ذهن قوی است. در ذهن من سوالاتی بود، وقتی کتاب او را دیدم، دیدم مثل وقتی است که آدم به اطمینان می رسد و واضح و آشکار است؛ می گوید این خنده دار نیست که بگویید حروف نقطه نداشته؟! واقعا هم همین طور است. ذهن من مدت ها مشغول آن بود. دیدم این آقا گفته است. بعد هم شروع می کنند به آوردن اسناد. کتاب دوم هم به نام «مصادر الشعر الجاهلی» است که برای ناصر الدین الاسد است. یک مقاله ی دیگر هم هست که حتی ترجمه بخشی از آن در فدکیه گذاشته شده؛ عبد الصبور شاهین. کتاب خوبی در تاریخ قرآن کریم دارد. اگر بخواهیم از حیث نقل ها خط را پی جویی کنیم، به قدری تعارض و ابهام و عجائب دارد که دکتور ناصر الدین الاسد در کتابش همه این ها را کنار گذاشته است. گفته با من راجع به عبارات پیشینیان که او آورده و دیگری برده و ... اصلا صحبت نکنید. من هستم و الواحی که امروزه در موزه ها داریم. یعنی این طور کار کرده اند که به دنبال شواهدی بروند که الان بالفعل داریم. نقطه داشته با نداشته؟! خب می بینیم لوحی هست که نقطه دارد. در همان جلسه هم آن آقا فرمودند. وقتی داریم می بینیم که نقطه دارد، بعد بگوییم نقطه نبوده؟! پس روایت «انأ نقطة تحت الباء» هم غلط است و وضع است. چرا؟ چون نقطه نبوده! از این حرف هایی است که وقتی آدم به دنبالش می رود قاطع می شود که اشتباه است.

وقتی ابن خلدون[1] می خواهد علیه شیعه حرف بزند، وقتی سرداب مقدس را می گوید، می گوید سرداب در کوفه است! سرداب مقدسی که در سامراء است، ابن خلدون با این یال و کوپال نمی داند و می گوید در کوفه است. حالا چون ابن خلدون است، هر چه می‌گوید درست است؟! کجا؟! قاطع هستیم به این‌که اشتباه کرده است.


[1] تاريخ ابن خلدون نویسنده : ابن خلدون    جلد : 1  صفحه : 199؛ «وقال مثله غلاة الامامية وخصوصا الاثنا عشرية منهم يزعمون أن الثاني عشر من أئمتهم وهو محمد بن الحسن العسكري ويلقبونه المهدي دخل في سرداب بدارهم في الحلة وتغيب حين اعتقل مع أمه وغاب هنالك وهو يخرج آخر الزمان فيملأ الأرض عدلا».